دغدغه های نافهموم، آدم های نامشخص
فیلمساز در تولدت مبارک به همه چیز سرک کشیده اما در هیچ چیزی عمیق نشده است. او به خانه ی دختران همکلاسی مریم سرک می کشد، به سه شغلی که پدر مریم دارد سرک می کشد، به رابطه ی مریم و برادرش سرک می کشد، به رابطه ی مریم و معصومه، رابطه پدر و مادر مریم با هم، به اخلاق و رفتارهای پدربزرگ، به رابطه ی پدر بزرگ و معصومه، به زندگی و سرطان معصومه، به خریدن لباس و تلسکوب، به فروختن کیک در مدرسه و مبادله ی قند و کیک در شیرینی فروشی و ... اما هیچ کدام از این سرک کشیدن ها عمیق نمی شود که قصه را به یک سمت و سوی مشخص هدایت کند، تا برای مریم و قصه اش دغدغه ای مشخص در نظر گرفته شود. مخاطب تا پایان فیلم را می بیند بی آنکه بفهمد حرف اصلی فیلمساز چیست؟! در این میان نه دغدغه ی مریم مشخص است نه دلیل رابطه ی او با پیرزنی که سرطان دارد و نه هیچ چیز دیگر. هیچ کدام از این روابط بر روی هم تاثیر نمی گذارند و قصه را جلو نمی برند و این موضوع از تولدت مبارک اثری به شدت نامفهوم و خسته کننده ساخته است. فیلمی که حتی بازی بازیگران بزرگی چون اکبر عبدی و محمدرضا فروتن هم آن را از ورطه ی خسته کنندگی اش خارج نمی کند.
یادداشت کامل این فیلم را می توانید در مجله فرهنگی هنری آرادمگ مطالعه کنید.