فیلم، تئاتر و کتاب

اینجا "درباره نویسی" می کنم

فیلم، تئاتر و کتاب

اینجا "درباره نویسی" می کنم

فیلم، تئاتر و کتاب

من سمانه استاد هستم و اینجا مکانی است که در آن درباره علائق م می نویسم: فیلم، تئاتر و کتاب. اسمش را نقد نمی گذارم، «درباره نویسی» می گذارم. نوشتن درباره ی آثار دیگران باعث می شود دقت بیشتری موقع دیدن یا خواندن خرج کنم و دوست دارم این دقت را در جایی ثبت نمایم.
بسیاری از مطالبی که اینجا گذاشته شده، پیشتر در نشریات و وبسایت های دیگر منتشر شده است. آنها را اینجا می گذارم تا درباره نویسی هایم در جایی گرد آمده باشند.
(این وبلاگ در حال تکمیل است)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

 

 

 

یک همسر، یک مادر، یک قاتل

 

فیلمساز در بخش اول فیلم، معما را مطرح کرده و در میانه ی فیلم به پاسخ می رسد. سپس در بخش دوم به تشریح این معما، چگونگی قتل ها و دلایل مهین برای اقدام به آنها می پردازد. در این میان مهین که آب از سرش گذشته، راز اولین قتل اش را دو سال پیش رخ داده، را نیز بیان می کند. مهین، این قاتل مخوف حال تبدیل به زنی عادی، مادری دلسوز، شخصیتی تاثیرگذار، گاهی درمانده و قابل ترحم و گاهی بی رحم و مخوف می شود. هوش مهین در زمان بازسازی قتل ها، بازپرس های پرونده را تحت تاثیر قرار داده و سنگدلشی در مواقعی مخاطب را می ترساند.

فیلمساز به خانواده مهین، زندگی فرزندان، همسر، مادرش وارد نمی شود و تنها به خودِ این شخصیت می پردازد. فیلم به خوبی نشان می دهد که یک جنایتکار از شکم مادر، قاتل به دنیا نمی آید، بلکه این جامعه است که فردی عادی را به سوی جنایت می کشاند. مهین به خاطر شرایط سخت مالی، نبود حمایت شوهر، نبود حمایت خانواده و مادر، داشتن کودکی معلول و مهم تر از همه بدهی مالی و امکان زندان رفتن دست به قتل زده است. او در بازسازی قتل ها زمان های زیادی گریه می کند اما به سختی و واقعا برای گردنبند یکی از مقتولین که برنداشته نیز حسرت می خورد. گریه کردن مهین و حسرت خوردنش از او شخصیتی واقعی ساخته است.

مهین که خود مورد بی مهری مادر قرار گرفته و پدرش همیشه دوست داشته او پسر به دنیا می آمد، خودش را تنها حامی دو فرزندش می داند. او که از همه ی حمایت ها محروم بوده، گمان می کند، پس از خودش هیچ کس نمی تواند از فرزندانش حمایت کند. وی تنها در شرایطی راضی می شود به یکی از قتل ها را اقرار کند که مادرِ همسرش مسئولیت نگهداری از دو فرزند را بپذیرد. این نشان می دهد که مهین از قوه ی قوی مادری برخوردار بوده اما یاد گرفته است فقط خود و بچه هایش را اولویت قرار دهد.

 

یادداشت کامل این فیلم را می توانید در مجله فرهنگی هنری آرادمگ مطالعه کنید. 

 

 

  • samaneh ostad
  • samaneh ostad
  • samaneh ostad
  • samaneh ostad

 

 

کتاب «بخشودن»

حقی که می شود از آن گذشت

 

 

نویسنده: ایوگاراد و دیوید مک ناتون

مترجم: خشایار دیهمی

انتشارات: نشر گمان

قیمت: 29000 تومان /چاپ ششم / 1397

تعداد صفحات: 239

 

در این کتاب نویسندگان سعی می کنند به دو سوال مهم پاسخ دهند: اول اینکه وقتی کسی را که در حق ما جفا کرده یا با ما بد تا کرده است می بخشیم، دقیقا چه می کنیم؟ و دوم، بخشودن چه دلایلی دارد و چه دلایلی می تواند ما را از بخشودن باز دارد؟ پاسخ به این دو سوال هدف اصلی این کتاب است.

ویژگی مهم این کتاب این است که بدور از مفاهیم الهی و دینی به مسئله بخشودن پرداخته شده است. در فصل اول نظریه های مختلف در موافقت و مخالفت با بخشودن مطرح شده و دیدگاه های متفاوت را مورد بررسی قرار می دهد.

 

  • «فردی در میان خرابه های ساختمانی که با بمب منفجر شده دراز به دراز افتاده است. او نجات خواهد یافت، اما دخترش که تکه پاره شده و در کنار او افتاده است، نه. دست دخترش را که در حال مرگ است در دست گرفته و می فشارد. بعدا، وقتی که او را نجات دادند، می گوید تروریست هایی که دخترش را کشته اند می بخشد و کینه ای از آنها به دل ندارد و آرزو نمی کند که به خاک سیاه بنشینند. بسیاری از افراد این بخشودنِ بی قید و شرط را مطلقا به دیده تحسین می نگرند و حتی آن را عملی قدیس مآبانه به حساب می آورند چون آن فرد توانسته بر نفرت و خصومت خویش، که احساس و واکنش طبیعی در قبال چنین حادثه هولناکی است، فائق آید. اما عده ای هم نمی توانند این کار را به دیده تحسین بنگرند و به دیده تحسین هم نمی نگرند چون فکر می کنند بخشودن کسانی که عامدانه افراد بی گناه و بی دفاع را به قتل رسانده اند کار درست یا واکنش مناسبی نیست.» صفحه 21 و 22

 

  • «گاهی اوقات انتقام گرفتن است که تشفی بخش است: خطاست که اگر فرض را بر این بگذاریم که انتقام همیشه باعث سرخوردگی و نومیدی شخصی می شود که دست به انتقامجویی می زند. بعضی وقت ها انتقام گرفتن رضایت خاطر به همراه دارد. قربانیانی که انتقام می گیرند بعضا احساس می کنند حالا دیگر تشفی یافته اند و عدالت و نوعی از انصاف دوباره در زندگی آنها برقرار شده است. اگر چه می توان دید که انتقام مشمول خطاهای اخلاقی و عملی بسیاری هست، اما این توهمی ظاهر فریب و غلط انداز است که فرض را بر این بگذاریم که انتقام هرگز از حدت و شدت آن تلخی و نفرتی که در دل و جان قربانیان لانه کرده است نمی کاهد.»  صفحه 70

 

  • «در شرایطی که اجرای عدالت مقدور نیست، آشتی و صلح و سازش در غیاب عدالت شاید برای اینکه یک همزیستی حداقلی ممکن شود ضروری باشد: مشارکت در یک دولت و زیستن با هم بدون خون ریزی بیشتر. اما گره زدن محکم آشتی و سازش و صلح به بخشودن، و القای اینکه قربانیانی که از بخشودن سر باز می زنند از نظر اخلاقی یا روانی یا اجتماعی آدم های معیوب و بیمارگونه ای هستند، می تواند بر ستم هایی که قربانیان متحملش شده اند بیفزاید؛ در واقع، برخی از قربانیان که در روند صلح، سازش و آشتی مشارکت داشته اند دریافته اند که فشار آوردن بر آنان برای بخشودن، نه تنها به پایان سریعتر دوران خشم و کینه آنان کمکی نکرده بلکه خشم و کینه تازه ای در دلشان پدید آورده است.» صفحه 121

 

یادداشت کامل این معرفی این کتاب را می توانید در مجله فرهنگی هنری آرادمگ مطالعه کنید.

 

 

  • samaneh ostad