مرز بین خیال و واقعیت
سوء تفاهم فیلم عجیبی است، فیلمی که از روال عادی و خطی داستان گویی دور شده و چنان مخاطب را گیج می کند که برای فرار از این گیج شدن ترجیح می دهد سالن را ترک کرده و یا لقب «فیلم بد» را به آن القا کند.
سوءتفاهم بی شک فیلمی تفکر برانگیز است، اتفاقی که قطعا فیلمساز هم دنبالش بوده و خواسته مخاطبش را به چالش بکشد. او از همه ی توانی که داشته برای این به چالش کشیدن استفاده کرده و در این راه موفق هم شده است. اما شاید مهم ترین دلیلی که سوءتفاهم موردِ سوءتفاهم اهالی سینما و مخاطبانش قرار گرفته، اکران در گروه نادرست باشد. گروه اصلی سینمای ما ظرفیت فیلمهایی چنین غریب و متفاوت را ندارد. مخاطب عامه ی سینما در این سالها به وضوح نشان داده که نمی خواهد فیلمی خارج از عرفِ ذهنی اش ببیند؛ مخصوصا اگر فیلم نیاز به تفکری بیشتر از معمول داشته باشد. مخاطب سینمای عام ترجیح می دهد فیلم های سرراست تری را ببیند. البته می توان به او حق هم داد. سوء تفاهم فیلمی گیج کننده است و تا پایان مخاطب را درگیر این موضوع می کند که فیملساز چه می خواهد بگوید. برای کشاندن مخاطب مرتبط به این فیلم در سینما بهتر بود، سوءتفاهم در گروه هنر و تجربه اکران می شد. گروهی که برای نمایش فیلم های خاص طراحی شده و مخاطبش می داند قرار نیست فیلمی ببیند که مانند فیلم های گروه اصلی سر راست و گاهی بیش از حد سرراست است. مخاطب هنر و تجربه می داند قرار است یا با فرمی متفاوت یا با قصه ای عجیب و یا با موضوعی حوصله سربَر و شاید جذاب رو به رو شود. هر چه هست می داند فیلم عادی نیست و نباید از آن توقع سریع جذب شدن داشته باشد.
یادداشت کامل این فیلم را می توانید در مجله فرهنگی هنری آرادمگ مطالعه کنید.