فیلم، تئاتر و کتاب

اینجا "درباره نویسی" می کنم

فیلم، تئاتر و کتاب

اینجا "درباره نویسی" می کنم

فیلم، تئاتر و کتاب

من سمانه استاد هستم و اینجا مکانی است که در آن درباره علائق م می نویسم: فیلم، تئاتر و کتاب. اسمش را نقد نمی گذارم، «درباره نویسی» می گذارم. نوشتن درباره ی آثار دیگران باعث می شود دقت بیشتری موقع دیدن یا خواندن خرج کنم و دوست دارم این دقت را در جایی ثبت نمایم.
بسیاری از مطالبی که اینجا گذاشته شده، پیشتر در نشریات و وبسایت های دیگر منتشر شده است. آنها را اینجا می گذارم تا درباره نویسی هایم در جایی گرد آمده باشند.
(این وبلاگ در حال تکمیل است)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نمایش سه شنبه های لعنتی» ثبت شده است

 

 

(این مطلب در صفحه تئاتر روزنامه «هفت صبح» به تاریخ 14 مردادماه 99 منتشر شده است.) 

جامعه­ ای که آدم­ هایش را می ­بلعد

 

 

نویسنده و کارگردان: محمدمهدی خاتمی

بازیگران: محسن افشار/ مانلی حسین­ پور/ سروش طاهری/ شهرام مسعودی/ اتابک نادری/ نسرین نکیسا

مکان اجرا: تئاترشهر

 

«سه­ شنبه ­های لعنتی» از جمله نمایش ­هایی است که پس از چندین اجرا و همزمان با همه­ گیری ویروس کرونا در اوایل اسفندماه تعطیل شده و پس پنج ماه اجراهایش را در دوران کرونا از سر گرفته است.

باید هزار باره تاکید کرد که اجرا در چنین شرایطی فداکاری محض گروه­ های نمایشی برای روشن نگاه داشتن چراغ کم­ سوی تئاتر است؛ تئاتری که پیش از این نیز خیلی مورد توجه مسئولین نبود و با اغمایی چند ماهه به کل ازیادها رفته است. اجرا در شرایطی که سالن­ های تئاتر در بهترین حالت با نصف ظرفیت خود نمایش به اجرا خواهند برد، برای گروه ­های تئاتری نه تنها از لحاظ مالی سودی ندارد که چه بسا تنها استرس و نگرانی عوامل اجرایی گروه در چنین شریطی را به دنبال دارد و بدین منظور باید فراوان از گروه­ های تئاتری که این روزها نمایش روی صحنه دارند تجلیل کرد.

«سه­ شنبه­ های لعنتی» همان­طور که روی بروشور نمایش نوشته شده، داستان فروپاشی تدریجی یک خانواده­ ی محترم است. داستان از سه ­شنبه روزی شروع می­ شود که پدری خانه ­اش را فروخته و پول آن به سفارش یکی از دوستانش در بانکی به ظاهر معتبر سرمایه­ گذاری کرده و حال پول کاملا به باد رفته است. نمایش از زندگی این خانواده پنج نفره در محلی شروع می­ شود که از آن به عنوان انبار یک خواربار فروشی هم استفاده می­ گردد و رفت و آمدهای گاه و بی گاه صاحب ملک را هم به دنبال دارد. پسر بزرگ خانواده نامزدش را در ماجرایی از دست داده، ماجرایی که مربوط به حضور اتفاقی آنها در محدوده­ ی پل کالج، بُر بردن خوردن با تجمعات سیاسی و کشته شدن نامزد است و به دنبال آن به دلایل سیاسی کارش نیز از او گرفته می­ شود. پسر دوم خانواده که بی ­اعتمادی پدر به خودش را منشا مشکلاتش می ­داند، دوست داشت از پول خانه قبل از به باد رفتنش، پرایدی می­خرید و در اسنپ مشغول کار می­ شد، اما حال به فروش قرص ­های لاغری پرداخته. دختر خانواده که به خاطر دلبستگی پدرش به خواستگارش که در کانادا زندگی می­ کرد پاسخ رد داده، بازیگر تئاتر است و دلش به قرارداد سه میلیون تومانی و وام پنج میلیون تومانی­ اش خوش بوده و مادری که در تمام لحظات میان فرزندان و شوهرش گیر افتاده.

داستان زندگی این خانواده علاوه بر مشکلاتی که جامعه به آنها تحمیل کرده، داستان مادر و پدرهایی است که هیچ گاه نمیتوانند بپذیرند فرزندانشان بزرگ شده و باید خود مسئول زندگی باشند. پدر اجازه نداده دخترش ازدواج کند چون تحمل دوری از او را نداشته و با دینِ خواستگار نیز مشکل داشته. پدر اجازه نداده تا پسر دومش به عسلویه برای کار برود چون نگران دوری و رفت و آمدهای او بوده، همین می ­شود که پسر در جلوی چشم آنها به اتهام جا به جایی مواد مخدر سر از کلانتری درمی­ آورد. این خانواده­ ی پنج نفری از مشکلات مختص جامعه ایران مصون نمانده ­اند؛ همان­طور که بسیاری از مردم کشورمان از آنها در امان نبوده­ اند، اما ریشه­ ی اساسی مشکلات در خود خانواده و به نحوه­ ی تربیت پدر بازمی­ گردد. پدر معلمی شریف بوده و بچه ­هایش را برای زندگی در چنین جامعه ­ی گرگی آماده نکرده است؛ همین می ­شود که تمامی اعضای این خانواده قربانی سرنوشتی میشوند که بخشی از آن را خود ساخته­ اند.

«سه­ شنبه­ های لعنتی» مشکلات واقعی و دغدغه­ های روز جامعه را نشان می­ دهد، اما تعدد این مشکلات و فراوانی آنها در زندگی این خانواده، تلخی بیش از حدی به نمایش بخشیده است. تنوع مشکلات از درگیری در تظاهرات سیاسی تا کلاهبرداری بانک­ها از مردم، تا فروش کلیه، مهاجرت، مخالفت با ادیان مختلف؛ تا جا به جایی مواد مخدر، مرگ پدر و همه نوع مشکلی در این نمایش گنجانده شده است. در این که فقر مشکلات زیادی به بار می­ آورد شکی نیست، اما جنس مشکلات این خانواده تنها با فقر ارتباط ندارد و زیادی این مسائلِ حل نشدنی خود تلخی و گاه شعار زدگی را به دنبال دارد.

دختر خانواده راوی این زندگی است و دیالوگ­ های او به صورت نریشن پخش می­ شود، نریشنی که اگر از نمایش حذف شود نیز چیزی از داستان کم نمی­ کند. بازی­ های نمایش «سه­ شنبه­ های لعنتی» اما خوب و جا افتاده است و شوخ طبعیِ پسر دوم خانواده و خوش­بینی دختر توانسته است از تلخی مضاعف این نمایش کمی بکاهد.

 

 

  • samaneh ostad