فیلم، تئاتر و کتاب

اینجا "درباره نویسی" می کنم

فیلم، تئاتر و کتاب

اینجا "درباره نویسی" می کنم

فیلم، تئاتر و کتاب

من سمانه استاد هستم و اینجا مکانی است که در آن درباره علائق م می نویسم: فیلم، تئاتر و کتاب. اسمش را نقد نمی گذارم، «درباره نویسی» می گذارم. نوشتن درباره ی آثار دیگران باعث می شود دقت بیشتری موقع دیدن یا خواندن خرج کنم و دوست دارم این دقت را در جایی ثبت نمایم.
بسیاری از مطالبی که اینجا گذاشته شده، پیشتر در نشریات و وبسایت های دیگر منتشر شده است. آنها را اینجا می گذارم تا درباره نویسی هایم در جایی گرد آمده باشند.
(این وبلاگ در حال تکمیل است)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دکتر اروین یالوم» ثبت شده است

 

 

درباره کتاب «مامان و معنی زندگی»

داستان های روان درمانی

 

نویسنده: اروین د. یالوم

مترجم: سپیده حبیب

انتشارات: نشر قطره

قیمت: 48000/ چاپ بیست و چهارم/ پاییز 98

تعداد صفحات: 342

 

اروین یالوم در کتاب «مامان و معنی زندگی» شش داستان تعریف می کند که شخصیت های برخی از آنها واقعی و برخی ساخته ی ذهن نویسنده است. دکتر «جعفر بوالهری»، رئیس انستیتو روانپزشکی تهران، در مقدمه این کتاب از آموزش های نادرستی می گوید که در این روزها در درمان روانپزشکی در ایران می گذرد و از متونی که همچون کتاب مقدس با آنها برخورد می شود. او در تعریف از یالوم چنین می گوید: «یالوم در این کتاب از سد جمود، ماشینیسم، از خود بیگانگی، رفتارهای ناپخته و وابسته به «مامان» های خودشیفته دست اندرکار طب و دیگر مقابله ها و دفاع های پاتولوژیک عبور کرده و دادن درس روانشناسی خود، روانکاوری دفاع های خود، انتقال و انتقال متقابل، روانشناسی وجودی، روانشناسی معنویت، انسان گرایی، ارتباط، همدلی، هوش هیجانی و خلاصه هنر درمان که عجیب با رواج بازار بی هنران در کلاس های درس دستیاران روانپزشکی و در درسنامه های امروزین روانپزشکی ایران غریب مانده است، دست درمانگران، استادان، دستیاران و بیماران را با صمیمت می فشارد، آن هم با زبانی شیوا و هنرمندانه که جای آن در میان روانپزشکان ایرانی خالی است.»

یالوم در هر کدام از داستان های این مجموعه شخصیتی را محور قرار داده و رفتارهای روانشناسانه ی خود با او را بررسی کرده و به این نتیجه می رسد که چه جایی این رفتارها جواب داده و چطور به بهبود بیمار کمک کرده است. او بی پرده از رابطه ی خود به عنوان روانپزشک و بیمار صحبت کرده و از سختی درمان برخی بیماران می گوید که چطور با علاقه ی افراطی خود به او، برای او به عنوان پزشک نیز چالش هایی درست کرده اند.

هر کدام از داستان هایی که یالوم در این کتاب نوشته، می تواند مخاطب را در جریان یک مسیر درمانی قرار دهد، گویی او نیز به همراه یالوم و بیمارش در جلسات درمان حضور داشته و توانسته است دریافت هایی برای خود به دست آورد؛ دریافت هایی که او را در راهِ حل مشکلات مشابه کمک خواهد کرد.

این استاد روانپزشکی دانشگاه استفورد در کتاب «مامان و معنی زندگی» به خوبی ثابت می کند که «کاشف بی محابای روان آدمی است» و «داستان هایش از غنای تجربه اش به عنوان یک روان درمانگر با دانش وسیعی در فلسفه، ادبیات و نیز با انسان دوستی عمیقش در هم می آمیزد. او با همان مهارتی که بیمارانش را به درمان جلب می کند، خواننده را هم با قصه هایش همراه می سازد.» (دکتر دیوید اسپینگل)

در ادامه بخش هایی از کتاب را با هم می خوانیم:

  • «واضح است که رویارویی با مرگ خویش، قوی ترین تجربه ی مرزی است، ولی تجربیات دیگری از این دست هم موجود است: بیماری یا صدمه جدی، طلاق، شکست شغلی، تغییر مراحل زندگی (بازنشستگی، رفتن فرزندان از خانه، پا به سن گذاشتن، زادروزهای مهم) و البته تجربه ی ناگزیر مرگ افراد مهم زندگی.» صفحه 188
  • «می دانی، من همین الان مریضی دارم که همه ی سال اول ملاقات چهار بار در هفته، یعنی دویست ساعت خودش را تکرار کرد. بارها همان افسوس ها، همان اشتیاق برای داشتن والدین متفاوت، دوستان متفاوت، چهره ی متفاوت، اندام متفاوت، چسبیدن به چیزهایی که ممکن نیستند. ولی عاقبت از گوش دادن به خودش و چرخه ی تکراری اش خسته شد. خودش به این نتیجه رسید که نه تنها جلسات روانکاوی، بلکه همه ی زندگی اش را دارد تلف می کند. تو نمی توانی حقیقت را به چهره ی مریضت پرتاب کنی: تنها حقیقت راستین، حقیقتی است که خودمان کشفش کنیم.» صفحه 230

 

  • samaneh ostad

 

کتاب «و نیچه گریه کرد»

پیروز و کامل زندگی کن

 

نویسنده: اروین یالوم

مترجم: مهشید میرمعزی

انتشارات: نشر نی

قیمت: 48000/ چاپ نوزدهم/ 1397

تعداد صفحات: 449

 

کتاب «و نیچه گریه کرد» در ایران توسط دو انتشارات مهم به چاپ رسیده است. اولین آنها نشر «نی» به ترجمه «مهشید میرمعزی» و دومی نشر «قطره» به ترجمه دکتر «سپیده حبیب» با عنوان «نیچه گریست» است که بسیاری دیگر از کتاب های این نویسنده را ترجمه نموده.

کتاب «و نیچه گریه کرد»را می توان یک رمان روانکاوانه دانست. شخصیت اصلی رمان دکتر برویر، پزشک عمومی است. در یکی از روزها دختری جوان و جذاب به نام لو سالومه به مطب او مراجعه کرده و از وی می خواهد به درمان جسمی و روحی دوستش، نیچه بپردازد. درخواستی عجیب که برویر نیز آن را می پذیرد و پروسه ی ارتباط تا درمان نیچه و متقابلا برویر آغاز می شود. مسیری پر ماجرا و پر تامل که بی شک برای مخاطب جذاب می نماید.

در این کتاب از شخصیت هایی واقعی استفاده شده که در زمان های مختلف زندگی کرده اند و شاید در طول عمر، یکدیگر را ندیده باشند. از جمله ی این شخصیت ها می توان به برویر، نیچه، فروید، لو سالومه و ماتیدا (همسر برویر) اشاره کرد. اروین یالوم در این کتاب با خلاقیت و دانش عمیق خود در فلسفه و روانشناسی شخصیت هایی را خلق کرده است که در ظاهر وجود خارجی داشته اند اما در واقع زاییده ی خلاقیت نویسنده اند.

در پی گفتارِ کتاب، یالوم عنوان می کند که نیچه و برویر در زندگی هرگز با یکدیگر ملاقات نکرده اند «اما شرایط زندگی شخصیت های اصلی که در رمان بیان شده، بر اساس واقعیت بوده و رشته ی اصلی رمان رنج روانی برویر، افسردگی شدید نیچه، آنا او، لو سالومه، دوستی نزدیک بین برویر و فروید و روان درمانیِ در حال طلوع، فقط می بایست از سال 1882 بیرون کشیده و مجددا با شکلی تازه به هم بافته می شد.»

در پی گفتار کتاب، یالوم به طور دقیق روابط میان شخصیت ها را شرح داده و وقایعی را که کتاب از آنها برگرفته شده است، توضیح می دهد و آن را با عکس های واقعی شخصیت های کتاب و توضیحاتی در مورد آنها به پایان می برد.

پروسه ی درمان نیچه که در واقع به درمان برویر نیز می انجامد یکی از چالش برانگیز ترین روابط میان پزشک و بیمار است که تاکنون به شکل داستان درآمده. برویر که در ابتدا همچون شطرنج بازی مواظب تک تک قدم ها، خطاها و امتیاز هایش است، در نهایت خود را رها کرده و همین رهایی موجب نجات او و نیچه می شود.

بخش هایی از کتاب «و نیچه گریه کرد» ترجمه ی «مهشید میرمعزی» را در ادامه می خوانیم:

  • « برویر ادامه می دهد: «علاوه بر آن برتا مرا از تنهایی در می آورد و من همیشه از پوچی درونم هراس داشته ام. حتی اگر تنها بودن ربطی به وجود یا غیبت انسان های دیگر ندارد. می دانید منظورم چیست؟»

« آه! مگر کسی هم این را بهتر از من می داند؟ گاهی گمان می کنم در تمام دنیا هیچ انسانی به اندازه ی من تنها نیست و این تنهایی برای من هم درست مثل شما هیچ ربطی به حضور دیگران ندارد. من حتی از افرادی که مزاحم تنهایی ام می شوند و با این وصف نمی خواهند یک رفیق واقعی باشند، نفرت دارم.»» صفحه 336

 

  • «کسی که به موقع و کامل زندگی کند، وحشتی از مرگ نخواهد داشت. کسی که هرگز به موقع زندگی نکند، قادر نخواهد بود به موقع بمیرد. پیروز و کامل زندگی کن! اگر آدم زندگی کرده باشد، اگر کامل زندگی کرده باشد، از مرگ وحشتی نخواهد داشت! اگر به موقع زندگی نکند، نمی تواند به موقع هم بمیرد.» صفحه 363

 

 

  • samaneh ostad