فیلم، تئاتر و کتاب

اینجا "درباره نویسی" می کنم

فیلم، تئاتر و کتاب

اینجا "درباره نویسی" می کنم

فیلم، تئاتر و کتاب

من سمانه استاد هستم و اینجا مکانی است که در آن درباره علائق م می نویسم: فیلم، تئاتر و کتاب. اسمش را نقد نمی گذارم، «درباره نویسی» می گذارم. نوشتن درباره ی آثار دیگران باعث می شود دقت بیشتری موقع دیدن یا خواندن خرج کنم و دوست دارم این دقت را در جایی ثبت نمایم.
بسیاری از مطالبی که اینجا گذاشته شده، پیشتر در نشریات و وبسایت های دیگر منتشر شده است. آنها را اینجا می گذارم تا درباره نویسی هایم در جایی گرد آمده باشند.
(این وبلاگ در حال تکمیل است)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حمید فرخ نژاد» ثبت شده است

 

 

به یاد سریال های مناسبتی ماه رمضان

 

یکی از مهم ترین معضلات سینما و تلویزیون ایران این است که دست روی موضوعات مهم می گذارند اما می خواهند تنها با حرف زدن و شعار دادن آنها را به ثمر برسانند. پیش از این به فیلم «پارادایس» اشاره کردیم و تک سخنرانی حاجیِ قصه که اروپاییان را متحول کرده و به سوی اسلام کشاند. حال در این فیلم هم اتفاقی از همین جنس می افتد. اگر انسان با چهار تا حدیث و شعار به راه راست هدایت می شد، خداوند صد و بیست و چهار هزار پیامبر برای ارشاد او نمی فرستاد و تنها به فرستادنِ فرشته ای از جنس لبینی اکتفا می کرد. برخی از فیلمسازان ایرانی برای رساندن مخاطب به هدف خود، شعور او را در نظر نمی گیرند. اگر این شعار ها و احادیث فایده داشت، در کشور خودمان از که همان دوران ابتدایی کتاب قرآن و حدیث روی میز مدرسه است و تا سال آخر دانشگاه ادامه دارد، در کشوری که نصف برنامه های تلویزیونی روزانه اش برنامه های مذهبی و در راستای هدایت مردم به راه راست است، باید هیچ انسان گناهکاری وجود نمی داشت و فرشته ها مدام در حال سجده کردن بودند. اما با نگریستن به جامعه ی خودمان به درستی می توانیم بفهمیم حرفی که عمل در آن دخیل نباشد، نتیجه ی عکس می دهد. در این فیلم نیز جنس هدایت فقط از نوع حرف زدن و شعار دادن است و هنوز فیلمسازان ما نمی دانند که با شعار دادن نمی توان آدم ها را به راه راست هدایت کرد. تنها با حدیث خواندن نمی شود مردم را به باور انجام کارهای خوب رساند و باید راهی دیگر پیش بگیرند تا مردم هدایت شوند. یا اگر مردم هدایت نمی شوند حداقل فیلم شان قابل باور شود و بتوان با شخصیت آن فیلم همذات پنداری کرد. کشمکش لبینی و شیطان بزرگ (پدرش) هم یکی دیگر از بخش های تماما کلیشه ی کار است. با توجه به جامعه ی امروز ما و البته اوضاع جهان این طور گمان می رود که شیطان برنده تر باشد تا انسان.

 

یادداشت کامل این فیلم را می توانید در مجله فرهنگی هنری آرادمگ مطالعه کنید. 

 

 

  • samaneh ostad

 

 

سامورایی را در برلین چه کار؟!

 

امتیاز اصلی فیلم سامورایی در برلین را می توان حضور بازیگران ستاره ای مانند حمید فرخ نژاد، امیرمهدی ژوله، میترا حجار و گوهر خیر اندیش دانست که در کنار بازیگران دیگری مانند میرطاهر مظلومی، هومن حاجی عبداللهی، سامان صفاری و نادر مشایخی نقش آفرینی کرده اند. امتیاز بعدی فیلم به مثابه اکثر فیلم های کمدی اخیر، سفر به خارج از کشور است. در کمدی های چند ساله ی اخیر بسیار باب شده که فیلم در خارج از کشور ساخته شود که می توان به «چهار انگشت»، «خانم یایا» و«پارادایس» به عنوان مشتی از خروار در این زمینه اشاره کرد. اما اگر به نقد های آنها رجوع کرده و همین فیلم ها را ببینیم متوجه می شویم که غریب به اتفاق این فیلم ها از نظر بینندگان و منتقدان فیلم های خوبی نبوده اند؛ از «خانم یایا» ساخته ی کاهانی گرفته تا «لس آنجلس - تهران». البته شاید این فیلم ها در گیشه خوب فروخته باشند، چون تنها گزینه ی روی میزِ بینندگان برای دیدن بوده اند. بیننده ای که با توجه به فقدان شادی و محروم شدن از شادی های عادی در کشور خودش، مجبور است به تنها شادی مجاز یعنی فیلمِ طنز رجوع کند. پس انتخاب شدن این فیلم ها برای دیدن هیچ دلیلی برای خوب بودن شان نیست و فروش قابل قبولی که دارند نشان از نیاز مخاطبِ ایرانی به خندیدن دارد. خندیدنی که بی اغراق از او دریغ شده است.

از میان شش فیلمی که در ماه رمضان اکران شده اند، تنها سامواریی در برلین در ژانر کمدی قرار می گیرد و انتخاب آن تنها گزینه ی روی میز برای این ماه است. اما سامورایی در برلین نیز حرفی برای گفتن ندارد. مشابه اکثر فیلم های کمدی این سالها، این فیلم هم مشکل فیلمنامه دارد. مشکلی که گویا در فیلم کمدی ایرانی غیر قابل رفع شدن است. اینکه چرا فیلمسازان کمدی در ایران، فیلمنامه را جدی نمی گیرند سوالی است که باید جدا به آن پرداخته شده و به پاسخ برسد. کمدی بودن یک فیلم دلیلی بر این نیست که فیلمنامه را به هر شکلی که خواستیم در آن بگنجانیم و منطق را زیر پا بگذاریم. در این فیلم ها هیچ علت و معلولی وجود ندارد و شخصیتی ساخته نمی شود. چرا روی شخصیت های کمدی به مثابه یک شخصیت کار نمی شود و در حد یک تیپ سطحی و در اکثر موارد لوده باقی می مانند؟!

 

یادداشت کامل این فیلم را می توانید در مجله فرهنگی هنری آرادمگ مطالعه کنید.

 

  • samaneh ostad