فیلم، تئاتر و کتاب

اینجا "درباره نویسی" می کنم

فیلم، تئاتر و کتاب

اینجا "درباره نویسی" می کنم

فیلم، تئاتر و کتاب

من سمانه استاد هستم و اینجا مکانی است که در آن درباره علائق م می نویسم: فیلم، تئاتر و کتاب. اسمش را نقد نمی گذارم، «درباره نویسی» می گذارم. نوشتن درباره ی آثار دیگران باعث می شود دقت بیشتری موقع دیدن یا خواندن خرج کنم و دوست دارم این دقت را در جایی ثبت نمایم.
بسیاری از مطالبی که اینجا گذاشته شده، پیشتر در نشریات و وبسایت های دیگر منتشر شده است. آنها را اینجا می گذارم تا درباره نویسی هایم در جایی گرد آمده باشند.
(این وبلاگ در حال تکمیل است)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱۰۴ مطلب با موضوع «فیلم» ثبت شده است

 

 

برادر یا فرزند؟! دختر یا پسر؟ مسئله این است

 

جان دار فیلمی خوش ساخت و خوش ریتم است و می تواند 100 دقیقه مخاطب را با خود همراه کند، اما این همراهی به بهای روایت های زیاد و شاخ و برگ های فراوانی است که نویسندگان در فیلمنامه داده اند، نه به دلیل روایت درست و سرراست داستان. فیلم شاخ و برگ های زیادی دارد و به جای اینکه بیننده را در مسیری مستقیم به سوی پایان هدایت کند، او را در میان داستان های بی شمار و مسلسل وار فیلم گیر می اندازد.

ابتدا این طور به نظر می رسد که جان دار در مورد مسئله قصاص و داستان های مرتبط با آن باشد که موضوعی تکراری است اما هنوز هم می توان با نگاهی نو آن را به شکلی ارزشمند نشان داد. کمی بعدتر به نظر می رسد جان دار در مورد انتقام یاسر از اسماء و خانواده اش باشند، کسانی که او را هر بار با ذلت از خانه بیرون کرده و حالا او می خواهد به هر طریقی که هست اسماء را مال خود کند و ناموس برادران را از دستشان برباید؛ حتی اگر این عمل همراه با طلاق اسماء باشد.  بعدتر اما با مطرح شدن نامادری بودنِ ثریا، مادر خانواده، مسئله دو همسری رحمان و مرگ همسر دوم او که مادر اسماء و وحید است، این طور به نظر می رسد که دلیلی برای خودخواهی ثریا چیده شده و اوست که این بار می خواهد با قربانی کردن اسماء، هم پسرش را نجات دهد و هم شاید به نوعی تلافی سالهایی را بکند که رحمان بر سر او هوو آورده. بعدتر اما با شرطی که یاسر برای اسماء می گذارد مبنی بر سقط کردن جنین، باز هم مسئله تلافی به میان می آید و البته بی آبرو کردن خانواده رحمان و در نهایت ناموس و آبرو بر جان ارجحیت می یابد و جمال خودش مرگ را انتخاب می کند.

جان دار می توانست فیلم بهتری باشد به شرط اینکه کمی از شاخ و برگ های اضافی اش کم می کرد و یکی از قصه هایش را تا انتها به ثمر می رساند. به این شرط که سعی نمی کرد پشت هر اتفاقی، دلیلی بسیار منطقی قرار دهد تا باور پذیرش سازد. اینکه ثریا بین جانِ جمال و زندگیِ اسماء، جمال را انتخاب می کند، می توانست چالشی بزرگ برای او و حتی خانواده اش باشد. چالشی که مخاطب را هم به تفکر در این مورد وا می دارد و چه بسا خانواده های زیادی که هنوز هم جایگاه پسر برایشان رفیع تر از دختر است. اما وقتی دلیلی بسیار منطقی پشت آن قرار می گیرد، عملا تمام چالش ها از بین می رود. ثریا، جمال را انتخاب می کند زیرا فرزند اوست و از اسماء می گذرد زیرا فرزند شوهرش است. قرار دادن این دلیل منطقی پشت داستان، باعث می شود شخصیت پردازی ثریا زیر سوال برود.

 

یادداشت کامل این فیلم را می توانید در مجله فرهنگی هنری آرادمگ مطالعه کنید.

 

 

  • samaneh ostad

 

 

بیست و سه به علاوه یک

 

«23 نفر» فیلمی داستانی است که لحنی مستند دارد. این فیلم از دو راویِ دو کتاب یعنی احمد یکی از نوجوانان و ملا صالح استفاده کرده، اما استفاده از برخی فیلم های آرشیوی مانند فیلم حضور بیست و سه نفر در مجلس صدام از جمله صحنه هایی است که بخش مستند فیلم را پررنگ کرده است.

«23 نفر» فیلمی است که دو قهرمان دارد؛ یکی از آنها ملا صالح، مردی است که حتی در کشور خودش برچسب جاسوسی خورد و دیگری قهرمانی جمعی است که در قالب 23 نفر روایت می شود. پرداخت 23 نفر در یک فیلم 100 دقیقه ای کار ساده ای نیست، پس فیلمساز تنها به معرفی مختصری از شخصیت ها بسنده کرده و آنها را بیشتر در قالب یک قهرمان جمعی نشان داده است. کسانی که پشت هم ایستاده و قهرمانی قوی را تشکیل می دهند که دولت عراق را مجبور می کند تن به خواسته ی آنها داده و به اردوگاه منتقل شان کند.

در پرداختِ فردیِ این بیست و سه نفر نیز چند نفری پررنگ شده اند تا نقش تصمیم گیرنده داشته باشند اما به باقی افراد با دیالوگ های محدود پرداخته شده تا نشان داده شود که این بیست و سه نفر در واقع خود ایران است؛ از تمام شهرها و با لهجه ها، گویش ها، آداب و اصول مختلف. این بیست و سه نفر یک تنه همان ایرانی است که اسیر شده است.

 

یادداشت کامل این فیلم را می توانید در مجله فرهنگی هنری آرادمگ مطالعه کنید.

 

 

  • samaneh ostad

 

 

فیلمی برای نوجوانِ دهه شصت یا نود؟!

 

اما آنچه فیلم «منطقه پرواز ممنوع» را کمی به عقب می راند شخصیت پردازی کاراکترهاست. در این فیلم شخصیت هایی که در سالهای پایانی دهه ی نود زندگی می کنند همچون کاراکترهای دهه ی شصت شخصیت پردازی شده اند. نوع رابطه ی آنها با هم، نوع رابطه ی آنها با خانواده شان، نوع رابطه با معلم و مربی و شیوه ی انجام دادن کارهایشان دهه شصتی وار است. بخشی از این موضوع به داستان فیلم بر می گردد که مجموعه ای است از همه ی ارزش های تعریف شده و مسائل روز جامعه. در این فیلم حجم موضوعات و خرده داستان ها بیش از ظرفیت آن است. «منطقه پرواز ممنوع» در مورد نوجوانان نابغه ای صحبت می کند که در حال ساختن پهباد هستند. از شهدای مدافع حرم حرف می زند، پای یوز ایرانی را وسط می کشد، از محیط زیست می گوید، سبک زندگی اسلامی را نمایش می دهد و در نهایت به پایانی خوش می رسد.

داستان شهدای مدافع حرم و ترسیم رابطه شخصیت اول فیلم با پدرش، برای بیننده یادآور روزهای جنگ هشت ساله با عراق است، با این تفاوت که در آن سالها جنگ موضوعی سراسری و در دل خاک ایران بود و خانواده های زیادی از تمام کشور با آن درگیر بودند، اما داستان مدافعین حرم، مختص به قشری خاص است و مردم به طور مستقیم با آن درگیر نیستند. عنوان کردن این موضوع در کنار دیگر داستان ها از «منطقه پرواز ممنوع» فیلمی ساخته است که همچون ظرفی برای کارگردان عمل کرده تا هر آنچه خواسته و ظرفیت داشته را در آن قرار دهد، فارغ از اینکه یک یا نهایت دو تا از این موضوع ها برای به اتمام رساندن داستان کافی است و نیازی نبود از هر چیزی، ذره ای در فیلم گنجانده شود.

 

یادداشت کامل این فیلم را می توانید در مجله فرهنگی هنری آرادمگ مطالعه کنید. 

 

 

 

  • samaneh ostad

 

 

فرمولی که در کمدی ایران جواب می دهد

 

در فیلم کیایی همه چیز در ساده ترین و سهل ترین شکل ممکن و در دم دستی ترین و بی فکرترین حالت اتفاق می افتد. همه چیز کنار هم چیده شده و این چینش در لحظاتی توی ذوق مخاطب می زند. به عنوان مثال به رابطه ی نازان و فواد اشاره کرد. همه چیز این رابطه چیده شده و ساختگی است و همان طور که پیش بینی می شد نازان به راحتی عاشق فوادی که هیچ چیز ندارد و هیچ فرد مهمی نیست می شود و ابراهیم با عروس گل اش همراهی کرده و صحنه را فتح می کنند.

داستان های فرعی نیز به راحتی رها می شوند. داستان هایی مانند دزدیده شدن پاسپورت ها که دستورش را زیبا داده بود، مهاجرت و یا پناهنگی آنها، بیرون کردنشان از هتل، آقازاده ای که مسئول سفارت و برنامه آنهاست، راننده ای که عاشق زیبا شده و ... بسیاری از این داستان ها که ضرورتی برای وجودشان در قصه نبود، بی آنکه به تکلیفی روشن برسند رها می شوند و فیلم در زیباترین و صد البته غیرقابل باور ترین حالت به همراهی نازان، ابراهیم و فواد ختم می شود و احتمالا پس از آن مراسم ازدواج فواد و نازان نیز برگزار می گردد.

 

یادداشت کامل این فیلم را می توانید در مجله فرهنگی هنری آرادمگ مطالعه کنید. 

 

 

  • samaneh ostad

 

 

وقتی طبعیت لوکشین می شود

 

«88 دقیقه فیلم کوتاه» عنوان مجموعه ای از پنج فیلم کوتاه است که در یک پکیج قرار گرفته و در گروه هنر و تجربه در حال اکران می باشد. این مجموعه شامل فیلم های «پوست خرس»، «روباه»، «بدل»، «ایکی» و «S» می باشد. وجه اشتراک هر پنج فیلم این است که اتفاقات در فضای خارجی و در چهار فیلم در طبعیت رخ داده و توانسته مجموعه ای خوب از پنج فیلم خوب را به مخاطب عرضه کند. گنجاندن دو انیمیشن کوتاه در این مجموعه نیز نشان از ظرفیت بالای این گونه ی نمایشی برای اکران و دیده شدن در پرده نقره ای را دارد.

 

یادداشت کامل فیلم های این مجموعه را می توانید در مجله فرهنگی هنری آرادمگ مطالعه کنید. 

 

 

  • samaneh ostad