فیلم، تئاتر و کتاب

اینجا "درباره نویسی" می کنم

فیلم، تئاتر و کتاب

اینجا "درباره نویسی" می کنم

فیلم، تئاتر و کتاب

من سمانه استاد هستم و اینجا مکانی است که در آن درباره علائق م می نویسم: فیلم، تئاتر و کتاب. اسمش را نقد نمی گذارم، «درباره نویسی» می گذارم. نوشتن درباره ی آثار دیگران باعث می شود دقت بیشتری موقع دیدن یا خواندن خرج کنم و دوست دارم این دقت را در جایی ثبت نمایم.
بسیاری از مطالبی که اینجا گذاشته شده، پیشتر در نشریات و وبسایت های دیگر منتشر شده است. آنها را اینجا می گذارم تا درباره نویسی هایم در جایی گرد آمده باشند.
(این وبلاگ در حال تکمیل است)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

 

 

کتاب «سرشت و سرنوشت»

سینمای کریشتف کیشلوفسکی

 

نویسنده: مونیکا مورر

مترجم: مصطفی مستور

انتشارات: نشر مرکز

قیمت: 8500 / چاپ چهارم / 1392

تعداد صفحات: 140

 

مصطفی مستور در یادداشت مترجم کتاب «سرشت و سرنوشت» در مورد کریشتف کیشلوفسکی چنین می گوید: «کریشتف کیشلوفسکی (1941- 1996) بدون تردید یکی از شاخص ترین، بزرگ ترین و تاثیرگذار ترین کارگردانان مولف دهه های هشتاد یا نود اروپا و شاید جهان است. دستاورد او در حوزه ی سینمای معناگرا ستایش برانگیز و البته دست نیافتنی است.

.

.

«جهان درون» از نظر او یعنی غریزه، رویا، تقدیر، عشق. یعنی درک آدمی از مفاهیمی مثل زندگی، مرگ و البته خداوند. یعنی پاسخ به این پرسش که چرا هر روز صبح باید بیدار شد؟

کیشلوفسکی با آگاهی از ناتوانایی ها و محدودیت های سینما در توصیف چنین جهانی، کوشید تا پاسخ های تصویری برای چنین پرسش های ژرف و پیچیده ای بیابد. پاسخ هایی که به تعبیری شاید بتوان آنها را از لابه لای رازها، نشانه ها، نمادها، برخوردهای تصادفی و ضربه های غریب و ناگهانی سرنوشت دریافت.

.

.

پیشرفت فیلم های کیشلوفسکی با پرهیز و فاصله گیری آگاهانه او از طرح تفکرات سیاسی در فیلم هایش آغاز شد. گرچه در مستندهای کیشلوفسکی در فیلم های داستانی اولیه او می توان رگه هایی از ذهن خلاق و جستجوگر را ردیابی کرد اما آنچه این فیلمساز جسور و جاه طلب را در سطح جهانی مطرح کرد مجموعه ده فرمان و فیلم هایی بود که پس از آن ساخت.»

در این کتاب نویسنده ابتدا به معرفی کیشلوفسکی پرداخته و سپس در فصول مختلف به بررسی فیلم های او از فیلم های اولیه اش گرفته تا «ده فرمان»، «فیلمی کوتاه درباره کشتن»، «فیلمی کوتاه درباره عشق»، «زندگی دوگانه ورونیک» و سه گانه «رنگ ها: آبی، سفید، قرمز» می پردازد. نویسنده از الگوی یکسانی برای بررسی فیلم ها استفاده می کند. او ابتدا مشخصات کلی فیلم همچون عوامل و سال ساخت را ذکر کرده و در ادامه به قصه ی فیلم، پشت صحنه، درباره ی فیلم، تصاویر کلیدی، تصاویر تکرار شونده و موسیقی می پردازد.

نویسنده در بخش سخن آخر اشاره می کند که کیشلوفسکی در جریان اولین نمایش عمومی قرمز در جشنواره ی فیلم کن بازنشستگی اش از فیلمسازی را اعلام کرده و گفته بود حالا آن قدر پول دارد که دیگر وقت خودش را به سیگار کشیدن بگذارند. اما کمی پس از این اظهار نظر خبرهایی از کار جدی او بر روی سه گانه ی جدیدش به اسم «بهشت، دوزخ، بزرخ» به گوش رسید. کاری که هیچ گاه به اتمام نرسید و در میانه ی راه سکته ی مغزی او را از میان ما برد. اما به قول نویسنده: «کیشلوفسکی، اما این سیگاریِ برای همیشه تک افتاده که همراه شاهد ضعف های رفتارهای انسانی بوده، بسیار بیش از اینها پدید آورده است.»

 

 

 

  • samaneh ostad

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی