فیلم، تئاتر و کتاب

اینجا "درباره نویسی" می کنم

فیلم، تئاتر و کتاب

اینجا "درباره نویسی" می کنم

فیلم، تئاتر و کتاب

من سمانه استاد هستم و اینجا مکانی است که در آن درباره علائق م می نویسم: فیلم، تئاتر و کتاب. اسمش را نقد نمی گذارم، «درباره نویسی» می گذارم. نوشتن درباره ی آثار دیگران باعث می شود دقت بیشتری موقع دیدن یا خواندن خرج کنم و دوست دارم این دقت را در جایی ثبت نمایم.
بسیاری از مطالبی که اینجا گذاشته شده، پیشتر در نشریات و وبسایت های دیگر منتشر شده است. آنها را اینجا می گذارم تا درباره نویسی هایم در جایی گرد آمده باشند.
(این وبلاگ در حال تکمیل است)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

 

 

 

(این مطلب در صفحه تئاتر روزنامه «هفت صبح» به تاریخ 21 مردادماه 99 منتشر شده است.) 

وقتی دنیای کودکانه شکست می­ خورد

 

 

نویسنده و کارگردان: صدرا صباحی

بازیگران: میثم غنی­ زاده/ مهدی سقا/ مژده قربانی/ فاطمه نوروزی/ تینا یونس‌تبار

مکان اجرا: تالار مولوی 

 

«اسطرلاب» داستان فرزندان یک خانواده است که همه منتظر مرگ عموی خود نشسته ­اند؛ عمویی ثروتمند که یکی از اموالش اسطرلابی است که میلیاردها تومان قیمت دارد.

میثم، مهدی، فاطمه، مژده و تینا خواهر و برادرانی ­اند که در خانه­ ی عمو جمع شده ­اند. تینا کوچکترین فرزند خانواده است که کمی از نظر ذهنی مشکل داشته و دنیای بچگانه ­اش با دیگر اهالی خانواده فرق دارد. داستان با دعوای خواهرانه تینا و فاطمه شروع می ­شود و کم کم دیگر اعضای خانواده به اتاق می ­آیند.

مهم ­ترین ویژگی «اسطرلاب» را می ­توان متن قوی آن دانست. نویسنده در این متن لحظه ­های تلخ را با شیرینیِ شخصیت­پردازی­ اش تلفیق کرده و نمایشی قوی، منسجم و البته جذاب را به روی صحنه می ­آورد. «صدرا صباحی» برای هر پنج خواهر و برادر شخصیت­ پردازی ویژه ­ای در نظر گرفته و در این زمینه موفق عمل کرده است. این نویسنده ­ی باهوش از لحظه­ های سادهای که در زندگی خیلی از افراد وجود دارد، برداشتی نمایشی کرده و به خوبی با دیالوگ­ های درست آن را به روی صحنه آورده است. از گفتگوهای ساده­ ی خواهر و برادری، تا بازی ­های کودکانه ­ای که میان بچه ­ها و بزرگسالان انجام می­ شود، تا مُردن­ های الکی با تفنگ اسباب­ بازی یا کلمه­ های قلمبه سلمبه ­ای که در بسیاری از جمع­ ها دست­مایه­ ی شوخی می­ شود. صباحی به خوبی از این لحظه­ های به تکرار دیده شده استفاده کرده و با درهم آمیختن این لحظه­ ها و یک خط داستانی مشخص، نمایشی دلنشین خلق کرده است.

بازیگران نمایش از دیگر نقاط قوت اجرا هستند. همه ­ی بازیگران به خوبی در قالب شخصیتی که برایشان تعریف شده ظاهر میشوند و می ­توانند به همان میزان مخاطب را با خود همراه کنند. میثم فرزند بزرگ خانواده و افسر نیروی انتظامی است. او که مدام دیگران را امر و نهی کرده و از رفتار و کلام آنها ایراد می گیرد، خود گنجینه­ ای از فحش­ های دم­ دستی است و مدام آنها را نثار مهدی و فاطمه می­ کند. او همچنین اصرار عجیبی دارد که هوای تینا را داشته، با او بازی کند و دیگران را نیز مجبور به بازی کردن با او می­ نماید. مهدی نیز پسری بی ­خیال است که چهار روز هفته کار می­ کند و سه روز دیگر را در خانه­ ی عمو میگذراند. او گیرایی پایینی داشته، مدام با گوشی­ اش بازی می­ کند، حرف­ ها و جملاتش را تکرار کرده و دنبال این است که اسطرلاب را بفروشد. فاطمه دختری ساده و روراست است که سادگی­ اش باعث می ­شود دیگران سرکوفتش بزنند، او تنها حرف می­ زند و نمی ­توان جدی­ اش گرفت. مژده که کارمند میراث فرهنگی است، سیاستمدار بوده و می ­داند که باید میثم را تمجید کند، به جای فاطمه توی گوش تینا بخواباند و آن را گردن فاطمه بیاندازد و از سویی با داستان و روایت خود دلیلی بیارود که او برادرزاده­ ی محبوب عموجان بوده. در نهایت تینا، برگ برنده­ ی این میدان، دختری که کاملا در دنیای بازیگونه­ ی خود غرق است. مدام با تفنگش شلیک می­ کند و دیگران را وادار به کشتن می ­نماید، خودش نیز در این میانه هی می­ میرد و زنده می­ شود. زمانی که حرف­ های جدی درباره قیمت اسطرلاب در جریان است و همه برای آن نقشه می­ کشند، او وسط اتاق می­ نشیند و بازی­ اش را ادامه می­ دهد. تقابل دنیای کودکانه تینا و دنیای جدی بزرگسالان از جمله نکات مهم نمایش است که به خوبی نیز نشان داده می­ شود؛ دنیایی کودکانه که در نهایت با ابزاری بزرگانه از بین می­ رود.

«اسطرلاب» نمایشی خوش­ ریتم، جذاب و منسجم با بازی­ های خوب است که می ­تواند مخاطبش را با شوخی­ های ساده اما دلنشین بخنداند و در عین حال توجه او را به مسائلی مهم­تر نیز جلب کند. نمایشی که لحظه­ ای کلیشه­ ای یعنی جمع شدن اعضای یک خانواده به دلیل مرگ یکی از بزرگان یا در انتظار مرگ آنها را به روایتی نو و جذاب بدل کرده است.

 

 

  • samaneh ostad

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی