روایتی دیگر از سرطان
در مستندهایی که در مورد بیماری ساخته می شود، وجه درمانی و تمرکز بر روی اطلاعات و پروسه ی درمان وجه غالب فیلم است که معمولا با مصاحبه های مختلف پوشش داده می شود. در این فیلم اما فیلمساز بر روی داستان تمرکز کرده و وجه داستانی را غالب بر وجه مستند قرار داده است. این اتفاق باعث شده این مستند به تلخی مستند های دیگر از این دست نباشد. فیلم از کودکی مهناز شروع کرده و خوشی های زندگی را هم نشان می دهد. حتی فیلم عروسی مهناز نیز نشان داده می شود تا مخاطب بتواند به درستی به شناختی از این زن برسد تا او را در پروسه ی بیماری اش همراهی کند. این اتفاق اندوه فیلم را کم کرده و سوژه ای را که ظرفیت اشکبار شدن دارد، تلطیف نموده و داستانی ارائه می دهد که وجه غم و شادی اش برابر است. همان قدر که مهناز از رنج بیماری اش می گوید، از روزهای خوش ازدواجش هم حرف می زند. همان قدر که عکس های او را در دوران بیماری می بینیم، عکس های او را در سفر، عروسی و دانشگاه هم می بینیم.
«تمام چیزهایی که جایشان خالی ست»، فیلمی زنانه از موضوعی زنانه است و سعی کرده به وجوه روانشناسی این ماجرا بپردازد. فیلمی که می تواند مخاطب را با خود همراه کرده، هم به او در رابطه با سرطان سینه اطلاعات دهد، هم در مورد دغدغه های این بیماران حرف بزند و هم دو نوع برخورد با این بیماری را نشان دهد. یکی خودخوری و در خود ریختن است و حرف نزدن. دیگری سوگواری اولیه است و کمک گرفتن از مشاور و روانشناس برای پذیرش و غلبه بر بیماری. فیلمساز سرنوشت این دو انتخاب را نیز نشان می دهد که یک راه به جمیله ختم می شود و تلاشش در راستای آگاهی بخشی این بیماری و راه دوم که به مرگ می رسد.
یادداشت کامل این فیلم را می توانید در مجله فرهنگی هنری آرادمگ مطالعه کنید.