فیلم، تئاتر و کتاب

اینجا "درباره نویسی" می کنم

فیلم، تئاتر و کتاب

اینجا "درباره نویسی" می کنم

فیلم، تئاتر و کتاب

من سمانه استاد هستم و اینجا مکانی است که در آن درباره علائق م می نویسم: فیلم، تئاتر و کتاب. اسمش را نقد نمی گذارم، «درباره نویسی» می گذارم. نوشتن درباره ی آثار دیگران باعث می شود دقت بیشتری موقع دیدن یا خواندن خرج کنم و دوست دارم این دقت را در جایی ثبت نمایم.
بسیاری از مطالبی که اینجا گذاشته شده، پیشتر در نشریات و وبسایت های دیگر منتشر شده است. آنها را اینجا می گذارم تا درباره نویسی هایم در جایی گرد آمده باشند.
(این وبلاگ در حال تکمیل است)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «وحید امیرخانی» ثبت شده است

 

 

 

رها شده در برف و بوران بی داستانی

 

امیرخانی تلاش زیادی برای کاشتن تعلیق و جذاب کردن ماجرا کرده است، تلاش هایی که خود را در رابطه های پنهان نشان می دهد. در ابتدای شروع فیلم آدم ها دو به دو با هم ارتباط دارند، اما هر چه از زمان فیلم بیشتر می گذرد، این رابطه های پنهان بیشتر رو می شود و داستان به سمتی می رود که گویی همه ی این غریبه هایی که در لابی هتل گروگان گرفته شده اند، هم یکدیگر را می شناسند و هم زنی را که مرده است. گویی آنها همه از زن و مرگش آگاه بوده اند و حتی عمد یا راز مشترکی در داستان مرگ زن دارند، اما چرایی این پنهان کاری مشخص نمی شود. در صحنه ای مهناز افشار، غریبه را متهم می کند که از حال و روز زنش خبر نداشته و گمان او در مورد باردار بودن زن اشتباه است؛ چراکه زن به او دروغ گفته. این صحبت ها شوهرِ عاشق را عصبانی می کند و حتی روی زن اسلحه می کشد. در صحنه ای بعد مشخص می شود تمام این حرف ها دورغ بوده و زن برای وقت خریدن این کار را کرده است. اما سوال اینجاست که وقت را برای چه چیزی قرار بوده بخرد و این دروغ ها چه تاثیر در روند داستان گذاشته است؟

موضوعات گنگی از این دست در «شاه کُش» بسیار اند. نمونه ی دیگر آنها، سربازی است که در ابتدای امر خیلی زود خود را طرف گروگان گیر جای داده و دست همه را می بندد. کمی بعد به جای اینکه هتل را ترک کند، سعی می کند غریبه را بکشد و در نهایت با شلیک گلوله ی غریبه، به پای مرگ می افتد. چرایی رفتار سرباز نیز مشخص نمی شود. نه تنها سرباز بلکه چرایی رفتار هیچ کدام از این آدم ها مشخص نمی شود. اما در میان چرایی رفتار غریبه بیشتر از همه به قصه لطمه زده است. اینکه هر کسی زنش مُرد، بیاید ملت را به گروگان بگیرد آن هم بدون داشتن دلیل منطقی، بسیار غیر منطقی است.

 

یادداشت کامل این فیلم را می توانید در مجله فرهنگی هنری آرادمگ مطالعه کنید. 

 

 

  • samaneh ostad