فیلم، تئاتر و کتاب

اینجا "درباره نویسی" می کنم

فیلم، تئاتر و کتاب

اینجا "درباره نویسی" می کنم

فیلم، تئاتر و کتاب

من سمانه استاد هستم و اینجا مکانی است که در آن درباره علائق م می نویسم: فیلم، تئاتر و کتاب. اسمش را نقد نمی گذارم، «درباره نویسی» می گذارم. نوشتن درباره ی آثار دیگران باعث می شود دقت بیشتری موقع دیدن یا خواندن خرج کنم و دوست دارم این دقت را در جایی ثبت نمایم.
بسیاری از مطالبی که اینجا گذاشته شده، پیشتر در نشریات و وبسایت های دیگر منتشر شده است. آنها را اینجا می گذارم تا درباره نویسی هایم در جایی گرد آمده باشند.
(این وبلاگ در حال تکمیل است)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هوی کرل» ثبت شده است

 

 

«بیماری»

وقتی بدن خیانت می کند

 

نویسنده: هَوی کَرِل

مترجم: احسان کیانی خواه

انتشارات: نشر گمان

قیمت: 14000 / چاپ سوم / 1394

تعداد صفحات: 247

 

«هَوی کَرِل»، نویسنده این کتاب، استاد دانشگاه است و فلسفه درس می دهد. او در سی و پنج سالگی به بیماری Lam دچار شد. بیماری ریویِ نادر و کشنده ای که زنان را فارغ از هر نژادی که باشند در سالهای باروری مبتلا می کند. کرل در تمام فصل های کتاب از بیماری اش به عنوانی تجربه ی زیسته یاد کرده و از آن برای فهماندن  بیشتر حرف هایش به خواننده استفاده می کند. در مقدمه کتاب، کرل از روزی که مبتلا به بیماری شده حرف می زند و حس و حالش را در آن دوران تشریح می کند. وی سپس بهترین راه بررسی بیماری را رویکرد «پدیدار شناسی» معرفی می نماید.

«یادم می آید نگاهی به اتاق انداختم و گیج بودم؛ همه چیز مثلِ قبل بود، فقط زندگی من زیر و رو شده بود. با خودم گفتم جلوش رو بگیرید. این درست نیست. یکی بیاد درستش کنه. یکی یک کار بکنه. پی بردن به اینکه قرار بود همه چیزِ زندگی ام تغییر کند و دوره جدیدی شروع شود مثلِ روغنِ داغی که روی پوستم ریخته باشد، تنم را می سوزاند. با نیرویی نامرئی تنم را درهم می شکست. توصیفِ درد و ترسی که در آن لحظه وجودم را فرا گرفت دشوار است. حالا دیگر نمی توانم زندگی ام را بدون درد و ترس تصور کنم.» صفحه 23

«آن روزها انگار دنیا برایم هر هفته کوچک و کوچکتر می شد. یک جورهایِ عجیب و غریبی روندِ رشدم از زمان کودکی به بزرگسالی برعکس شده بود و هر هفته متوجه کارِ دیگری می شدم که می دیدم از یَسَش بر نمی آیم. عضویم را در باشگاه لغو کردم. رفت و آمدهایم دیگر اتوبوسی شد. دیگر قیدِ بالا رفتن از مسیرهای شیب دار را زدم. در سفری که رفته بودیم اسکاتلند شوهرم و بقیه جمع رفتند کوه کرن گروم. صبح زود از خواب بیدار شدند و بار و بنه شان را بستند و کفش های کوهنوردی شان را پا کردند و رفتند. من ماندم و یک مشت بچه خردسال و مادرهایشان که باید می رفتیم سوارِ تله کابین می شدیم. آخ که چقدر دلم می خواست آن روز همراهشان بروم کوه پیمایی. چقدر دلم می خواست که می توانستم در آن واحد و بی مقدمه شروع کنم به دویدن و رقصیدن و شیطانی کردن و بالا رفتن از مسیرهای سربالایی، بدون اینکه مجبور باشم هر ده متر بیاستم تا نفسم سر جایش بیاید.

...

باید یاد می گرفتم که لبخند بزنم و بگویم: «شما جلوتر بروید.» باید یاد می گرفتم از تلاش برای رسیدن به بقیه دست بردارم. باید یاد می گرفتم که گاهی اوقات به ناچار از دوستان و یا حتی از غریبه ها کمک بخواهم.» صفحه 26 و 27

 

«زندگی ام کندتر شد. گمان می کنم لابد آدم ها همین طوری پیر می شوند: همین طور که بدنت توانایی اش را از دست می دهد آرام آرام می فهمی دنیایت هم کوچکتر می شود. البته با این تفاوت که آدم هایی که پا به سن می گذارند دهه ها فرصت دارند تا آماده چنین وضعی بشوند. اما من وقتی بیماری ام را تشخیص دادند سی و پنج سال بیشتر نداشتم.» صفحه 27 و 28

کرل در ادامه مقدمه کتاب پدیدار شناسی را روش مناسبی برای بررسی بیماری می داند و دلایلش را چنین شرح می دهد: «من پدیدار شناسی وصف تجربه زیسته شده را کارآمدترین رویکری یافتم که می تواند بهترین مکمل برای شرحِ طبیعت باورانه از بیماری باشد. پدیدار شناسی تجربه اول شخص را در اولویت قرار می دهد و در نتیجه شرحِ عینی و سوم شخصِ دنیای پزشکی از بیماری را به چالش می کشد. اهمیتی که پدیدار شناسی برای تجربه خودِ فرد و محیط کاملا انسانی زندگی روزانه قائل می شود، نگاه تازه ای به بیماری را عرضه می کند. در توصیف پدیدار شناسی، بیماری دیگر یک اختلال بیولوژیکیِ صرف نیست که پزشکانِ متخصص معالجه اش می کنند. پدیدار شناسی به دلیل توجه و تاکیدی که بر تجربه ذهنی و درونی فرد بیمار دارد، بیماری را به شکل یک روش زندگی و تجربه دنیا و معاشرت با سایر افراد تلقی می کند؛ نه آنکه بیماری را اختلالی جزئی در کارکرد خاصی از بدن بداند. در پدیدار شناسی توجه معطوف تجربه زیسته شده این اختلال است و نگاه معطوف اختلالِ کلی در عادت ها و توانایی ها و اعمالِ فردِ بیمار.» صفحه 31

 

یادداشت کامل معرفی این کتاب را می توانید در مجله فرهنگی هنری آرادمگ مطالعه کنید. 

 

 

  • samaneh ostad