فرمولی که در کمدی ایران جواب می دهد
در فیلم کیایی همه چیز در ساده ترین و سهل ترین شکل ممکن و در دم دستی ترین و بی فکرترین حالت اتفاق می افتد. همه چیز کنار هم چیده شده و این چینش در لحظاتی توی ذوق مخاطب می زند. به عنوان مثال به رابطه ی نازان و فواد اشاره کرد. همه چیز این رابطه چیده شده و ساختگی است و همان طور که پیش بینی می شد نازان به راحتی عاشق فوادی که هیچ چیز ندارد و هیچ فرد مهمی نیست می شود و ابراهیم با عروس گل اش همراهی کرده و صحنه را فتح می کنند.
داستان های فرعی نیز به راحتی رها می شوند. داستان هایی مانند دزدیده شدن پاسپورت ها که دستورش را زیبا داده بود، مهاجرت و یا پناهنگی آنها، بیرون کردنشان از هتل، آقازاده ای که مسئول سفارت و برنامه آنهاست، راننده ای که عاشق زیبا شده و ... بسیاری از این داستان ها که ضرورتی برای وجودشان در قصه نبود، بی آنکه به تکلیفی روشن برسند رها می شوند و فیلم در زیباترین و صد البته غیرقابل باور ترین حالت به همراهی نازان، ابراهیم و فواد ختم می شود و احتمالا پس از آن مراسم ازدواج فواد و نازان نیز برگزار می گردد.
یادداشت کامل این فیلم را می توانید در مجله فرهنگی هنری آرادمگ مطالعه کنید.