فیلم، تئاتر و کتاب

اینجا "درباره نویسی" می کنم

فیلم، تئاتر و کتاب

اینجا "درباره نویسی" می کنم

فیلم، تئاتر و کتاب

من سمانه استاد هستم و اینجا مکانی است که در آن درباره علائق م می نویسم: فیلم، تئاتر و کتاب. اسمش را نقد نمی گذارم، «درباره نویسی» می گذارم. نوشتن درباره ی آثار دیگران باعث می شود دقت بیشتری موقع دیدن یا خواندن خرج کنم و دوست دارم این دقت را در جایی ثبت نمایم.
بسیاری از مطالبی که اینجا گذاشته شده، پیشتر در نشریات و وبسایت های دیگر منتشر شده است. آنها را اینجا می گذارم تا درباره نویسی هایم در جایی گرد آمده باشند.
(این وبلاگ در حال تکمیل است)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مرگ» ثبت شده است

 

 

کتاب «روان درمانی اگزیستانسیال»

مرگ، آزادی، تنهایی، پوچی

 

نویسنده: دکتر اروین د.یالوم

مترجم: دکتر سپیده حبیب

انتشارات: نشر نی

قیمت: 80000 / چاپ دوازدهم 1398

تعداد صفحات: 717

 

اگر بخواهم تنها یک کتاب را معرفی کنم که زندگی را به کل تغییر خواهد داد کتاب «روان درمانی اگزیستانسیال» است. کتابی بسیار مهم و اثرگذار که درباره ی دغدغه های اگزیستانسیال (وجودی) انسان ها صحبت می کند. دکتر «اروین یالوم» که خود روان درمانگر مهمی است برای نوشتن این کتاب ده سال وقت صرف کرده و به حق کتابی نوشته که می تواند ریشه ی بسیاری از معضلات روانی انسان ها را نشان دهد.

اروین یالوم در این کتاب چهار دغدغه ی اگزیستانسیال بشر را مورد بررسی قرار می دهد. مهم ترینِ این دغدغه ها که بخش بیشتری از کتاب را نیز به خود اختصاص داده است، مرگ است. دومین دغدغه آزادی، سومین آنها تنهایی و چهارمین دغدغه پوچی است.

در راستای درباره نویسیِ این کتاب و به دلیل اینکه هر کدام از بخش های کتاب که به این دغدغه ها می پردازد، خود کتابی کامل است، چهار یادداشت برای این کتاب در نظر گرفته ام که در هر یک به یکی از بخش های کتاب خواهم پرداخت.

 

دغدغه ی اول : مرگ

مرگ در سایه نشسته است و به ما می نگرد

در این بخش اروین یالوم از زندگی، مرگ و اضطراب صحبت می کند. اینکه مرگ همیشه می خارد و این نگراش ما نسبت به مرگ است که بر شیوه ی زندگی و شیوه ی از توان افتادن و بیمار شدن مان تاثیر می گذارد. او مرگ و زندگی را با هم وابسته می داند، نه اینکه یکی زودتر و دیگر دیرتر بیاید. وی همچین مرگ را سرچشمه ی آغازین اضطراب دانسته، اضطرابی که منشا ناهنجاری های روانی نیز می باشد.

جمله ای که یالوم در این بخش بسیار آن را تکرار می کند این است: «اگر چه نفًس مرگ آدمی را نابود می کند، اندیشه ی مرگ نجاتش می دهد.» او معتقد است وقتی از دست دادن چیزی نزدیک است، آن چیز اهمیت و اعتبار می یابد و زندگی زمانی ارزشمند می شود که بدانیم روزی از دست خواهد رفت. وی مثال های زیادی از بیمارانی می آورد که مواجهه ی آنها با بیماری باعث شده قدر زندگی را بیشتر دانسته و شروع به زندگی کردن کنند. رو به رو شدن با مرگ تحولی در زندگی آنها به وجود آورده، دلواپسی های روزمره را از بین برده و بسیاری از دغدغه های سطحی را از زندگی زدوده است.

او همچنین از اضطراب مرگ حرف می زند. اضطرابی که دلیل بسیاری از رفتارهای آدمی است. مثال های که می آورد بسیار جالب است. مثلا داستان زنی که به دلایل کاری به او مراجعه کرده و بعدتر متوجه شد مشکلات او با همکارانش ناشی از اضطراب مرگ است. یا مردی که نمی تواند بدون ارتباط جنسی با زنان، روزهایش را بگذارند یا زنی که ناراحتِ آلزایمر گرفتن شوهرش است. همه ی این مثال ها نشان می دهد که این مرگ است که آدم ها را می ترساند و این ترس به شکل مشکلی دیگر در زندگی خود را نشان می دهد.

اروین یالوم در ادامه به بررسی مفهوم مرگ در نظر کودکان می پردازد. اینکه یک کودک چطور با مرگ رو به رو می شود و چه برداشتی نسبت به "از دست دادن" دارد. برخورد یک کودک در مقابل پرنده ی مرده ای که می بیند چیست و چطور این برخورد می تواند در آینده و ترس های او نقش داشته باشد. او از تلاش ها و راه حل های کودکان برای مقابله با مرگ حرف می زند و از تاثیر مرگ والدین بر فرزندان می گوید.

فکر کردن به مرگ برای خیلی از انسان ها موجب مشکلات روانی می شود که این مشکلات خود را به شکلی دیگر در زندگی فرد نشان می دهند. اعتیاد به کار، خود شیفتگی، پرخاش جویی، تزتزل و اضطراب همه می تواند نشانه هایی از اضطراب مرگ باشد.

در پایان این فصل یالوم سعی می کند با مثال هایی برای دانشجویان این رشته توضیح دهد که چطور می توان به مرگ به عنوان یک دغدغه ی اگزیستانسیال نگاه و به بیمار در این رابطه کمک کرد. در نهایت یالوم اشاره می کند که اضطراب مرگ با میزان رضایت از زندگی نسبت معکوس دارد؛ زیرا وقتی زندگی رضایت بخش است، مردن کمتر دردسر آفرین است و برعکس هر چه از زندگی رضایت کمتری داشته باشیم، با بیماری و عواقب آن هم سخت تر کنار می آییم.

 

 

 

  • samaneh ostad