تو باید ببازی!
داستان در مورد بهداد مقیمی، عضو تیم ملی تکواندوی کشور است که او را با نام سونامی می شناسند. فیلم از جایی شروع می شود که سه تن از بازیکنان تیم ملی به کشور دانمارک پناهنده شده و حال سرپرست تیم ملی از خسروی، مربی قدیمی تیم دعوت کرده تا سرمربی تیم باشد. خسروی هشت سال پیش از مرتضی نژادی خواسته بود برای جلوگیری از رویارویی با حریفی از اسرائیل، بازی را ببازد؛ بازی که نژادی در آن به طلای المپیک دل بسته و برایش جنگیده بود. حال جای او را بهداد مقیمی گرفته است و خسروی تمایل دارد تا به جبران گذشته، فرصت دیگری در اختیار مرتضی قرار دهد. پس بدین منظور او را به تیم فرخوانده و رقابتی بین این ببر زخمی و سونامی شکل می گیرد.
ایده ی اولیه فیلم به طور واضحی از کلیپی گرفته شده است که در آن از علیرضا کریمی کشتی گیر کشورمان در مسابقات امیدهای جهان خواسته می شود که ببازد تا با حریفی از اسرائیل رو به رو نشود. جمله ی «تو باید ببازی» را می توان ایده ی اولیه فیلم «سونامی» دانست. ایده ای جذاب، مهم و حیاتی که پرداخت درست به آن می توانست نقد به سیاستی باشد که ورزشکاران را نشانه گرفته است. اما این اتفاق در فیلم «سونامی» نمی افتد.
چندی پیش فیلم «عرق سرد» نیز بر مبنای قانوی ساخته شد که در آن مرد می تواند همسرش را ممنوع الخروج کند؛ اتفاقی که برای کاپیتان تیم ملی فوتسال زنان ایران افتاد و منجر به ساخت فیلمی با نقد به این قانون شد. این امکان می توانست در فیلم «سونامی» نیز وجود داشته باشد، به شرط اینکه صدرعاملی تنها روی یک موضوع مهم دست می گذاشت و از ارجاعات مختلف و بررسی مشکلات عدیده ی ورزشی در کشور خودداری می کرد.
یادداشت کامل این فیلم را می توانید در مجله فرهنگی هنری آرادمگ مطالعه کنید.