فیلم، تئاتر و کتاب

اینجا "درباره نویسی" می کنم

فیلم، تئاتر و کتاب

اینجا "درباره نویسی" می کنم

فیلم، تئاتر و کتاب

من سمانه استاد هستم و اینجا مکانی است که در آن درباره علائق م می نویسم: فیلم، تئاتر و کتاب. اسمش را نقد نمی گذارم، «درباره نویسی» می گذارم. نوشتن درباره ی آثار دیگران باعث می شود دقت بیشتری موقع دیدن یا خواندن خرج کنم و دوست دارم این دقت را در جایی ثبت نمایم.
بسیاری از مطالبی که اینجا گذاشته شده، پیشتر در نشریات و وبسایت های دیگر منتشر شده است. آنها را اینجا می گذارم تا درباره نویسی هایم در جایی گرد آمده باشند.
(این وبلاگ در حال تکمیل است)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرهاد اصلانی» ثبت شده است

 

 

خشونتی که منتظر تلنگر است

 

فیلمساز به درستی تلنگر به خشونتی می زند که در همه ما وجود دارد و آن چیزی که حتی در نقد انجامش می دهیم، نیز نشان از دور شدن تعمدی ما از آن است. کم نیستند مردانِ فمینیست نمایی که خود بیشترین آزار را به زنان می رسانند یا افرادی که در گفتار روزمره آدابی و ادبی بیش از حد دارند و با کوچکترین تلنگری چنان الفاظی به دهان می رانند که شنونده متعجب می شود. کم نیستند آدم هایی که آنچه را که نقد می کنند، نقض کرده و در اولین فرصت انجامش می دهند . ماهان نیز یکی از همین آدم هایی است که گرفتار این معضل شده است.

مشکل فیلم اما داستان های فرعی ای است که در راستای برانگیختن شک ماهان در فیلم قرار گرفته، اما رها می شود. داستان هایی از جمله داستان برادر زن مقتول یا دختر بازیگری که قصد دلربایی از ماهان را دارد. مهم تر از همه اما تغییر مسیر دادن فیلم از یک سوم پایانی به سوی یک داستان پلیسی/ معمایی است. برای این تغییر مسیر در داستان بذر کافی کاشته نشده است که مخاطب برایش آماده باشد. اینکه معلوم نیست سایه کجا رفته یا توسط ماهان کشته شده یا نه، ابهامی نیست که در فیلم بی جواب بماند و اصولا مسئله ای نیست که فیلم خودش را برای رو به و شدن با آن آماده کرده باشد. ماهان اگر قرار است به شخصیتی تبدیل شود که نمی داند زنش را کشته یا نه، باید زمینه اش در فیلم قرار بگیرد. اینکه یکباره فیلمساز شخصیت ماهان را از مردی شفاف که به زنش شک کرده به مردی بیمار تبدیل کند که نمی دانیم زنش را کشته یا نه، فیلم را به ناکجا آباد هدایت می کند.

 

یادداشت کامل این فیلم را می توانید در مجله فرهنگی هنری آرادمگ مطالعه کنید. 

 

 

  • samaneh ostad

 

 

زیبایی کافی نیست

 

استفاده از یک چهره ی معروف و البته زیبای ترکی، می توانست یکی از دلایل فروش این فیلم باشد. اما سوال اینجاست که از ملیت این چهره ی ترک چه استفاده ای شده است؟! آیا غیر از تضمین فروش است یا منطق دیگری هم دارد؟ اگر به جای نورگل یشیلچای یک بازیگر خوش چهره ی ایرانی بازی می کرد، چه اتفاقی می افتاد؟ اینکه یک بازیگر از ملیتی دیگر و با زبانی دیگر در یک فیلم ایرانی ظاهر شود باید منطق داشته باشد. فضلی حتی در راستای حرف زدن این بازیگر تلاشی نکرده و به آسان ترین شیوه او را لال کرده است. یک بازیگر زیبای ترک به یک فیلم ایرانی وارد شده، زیبایی ترکی اش که در سریالها نمود پیدا کرده است با پوشش اجباری فیلم گرفته شده، زبان ترکی و صدای بازیگر که می تواند در جذب مخاطب تاثیر گذار باشد از کار حذف شده و ملیت و نژاد بازیگر به ایرانی تغییر پیدا کرده، حال سوال اینجاست که چرا باید مخاطب به سینما بیاید و همه ی اِلِمان های جذابیت را ببیند که از فیلم حذف شده است. نقش دلارام نیازی به یک بازیگر ترک نداشت، نقشی که برای یک ایرانی نوشته است. شاید اگر بایرام فضلی شخصیتی ترک و غیر ایرانی را در فیلمش می گنجاند که بتواند از ویژگی های مخصوص بازیگر انتخابی اش استفاده کند، موفق تر در گیشه عمل می کرد تا حذف کردن تمام عناصر جذابیت.

فیلم جن زیبا تکیه ی اصلی اش را به بازیگر خارجی داده، بازیگری که شاید نقش انتخابی، مناسبش نبوده و باورپذیرش نمی کند. فضلی دیگر عناصر مهم فیلمسازی را فدای همین ویژگی مهم کرده و حتی از بازیگران خوب دیگرش مانند «فرهاد اصلانی» و «لیلا زارع» نیز به اندازه ی توانایی شان استفاده نکرده است. او فیلم نامه ی قابل قبولی نیز ارائه نداده و کل فیلم تکیه بر یک عنصر کرده است؛ عنصری که نمی تواند یک تنه فیلم را پرفروش و پر مخاطب کند.

 

یادداشت کامل این فیلم را می توانید در مجله فرهنگی هنری آرادمگ مطالعه کنید. 

 

 

  • samaneh ostad