کتاب «از روزگار رفته»
چهره به چهره با ابراهیم گلستان
یک گفتگو از: حسن فیاد
انتشارات: نشر ثالث
قیمت: 22000 / چاپ سوم / 1395
تعداد صفحات: 241
حسن فیاد در مقدمه کتاب «از روزگار رفته» درباره چگونگی نوشتن این کتاب چنین می گوید: «پس از مدتی مکاتبه و مکالمه تلفنی با ابراهیم گلستان، به قصد تهیه فیلمی از او، سرانجام موفق شدم تا در ماه سپتامبر سال 2012 با او در خانه اش در شهر بولنیِ لندن، در محدوده پنج روزی که به من وقت داده بود، دیدار و گفتگو کنم. بعد از بازگشت به لُس آنجلس، متن این گفتگو را به پیشنهاد او از هفت ساعت نوارهای ویدئو پیاده کردم و آن را به قصد تصحیح و ویرایش برای گلستان فرستادم. سرانجام به این نتیجه رسیدم که چون نمی توان همه ی حرف های گلستان را در فیلم گنجاند، بهتر است آن را به صورت کتابی درآورم و بعد ضمیمه فیلمی کنم که از او خواهم ساخت.
در متنی که گلستان برایم باز پس فرستاد مطالبی حذف، اضافه و تغییر داده شده بود که پرسش ها و پاسخ های دیگری را ایجاب می کرد. این پرسش ها و پاسخ ها نیز دو سه سالی، از طریق نامه نگاری، و به علت بازنویسی های مکرر و تغییر مداوم متن به وسیله ی گلستان به طول انجامید و کار ساختن فیلم را تا امروز به تعویق انداخت.
بدین گونه این گفتگو، که نمونه ای از بررسی هنر و ادب و سیاست، و راه و رسم قضاوت از نظر یکی از نویسنده های صاحب نام آن روزگار است، شکل گرفت.»
فیاد اشاره می کند که به درخواست ابراهیم گلستان، دست خط های او در بخش اسناد کتاب گرد آمده و هیچ تغییر و ویرایش دیگری بر نوشته های وی انجام نشده است.
فیاد در این مصاحبه با ابراهیم گلستان از هنر، داستان، شعر و فیلم حرف زده است. از کارهای او پرسیده و شنیده و در مورد آدم های فعال در این عرصه ها نیز صحبت کرده است.
در زیر بخشی از این مصاحبه را می خوانیم:
« اینکه می گویندشما تاثیر زیادی روی شعر فروغ گذاشته اید.
- من هیچ خبر ندارم که چه کار کردم، هیچ. مزخرف می گویند. چه جور تاثیری داشتم؟ مزخرف می گویند. چه تاثیری داشتم؟ مگر من ... یعنی چه؟ هر کی هر چی می خواهد بگوید، بگوید. به من مربوط نیست. شما هم بگوید، خُب بگویید.
من می خواهم از زبان خودتان بشنوم که آیا ...
- من چه می دانم ... چی چی بگویم؟
عده ی زیادی می گویند زمانی که فروغ با شما آشنا شد ...
- شما عده ی زیادی را می گویید، این عده ی زیادی کی ها هستند؟
شعرا و نویسندگانی که ...
بعضی از این شاعرها که شعر نمی توانند بگویند. خیلی از نویسندگان نوشته های مزخرفی نوشته اند. چی می گویید شما؟ بگویید همه ی این ها که روی دو پا راه می روند. خُب، تمام مردم روی دو پا راه می روند؛ اما روی این دو پا نمی توانند به اندازه ی این یوسین بولت یا حسین بولت که قهرمان المپیک در دوی صد متر شد و رکوردار امروز این دو در دنیاست هم تند بدوند. یا به اندازه ی جسی اُنز بپرند یا به اندازه ی محمد علی کِلِی بوکس بزنند. بگویند. این ها ارتباطی به این حرف ها ندارد.» صفحه 137
«فیلم های فرهادی را دیده اید؟
- فرهادی را، آره.
نظرتان چیست؟
خیلی زیاد، این آدم اگر خراب نشود، آدم محکمی است. فکرش درست است. اولا خودش آدم ساکت و آرامی است، من باهاش یک مرتبه ناهار خوردم. پاریس دیدمش. خیلی خیلی آدم جدی است و در تمام دورانی که صحبت از جایزه ها و غیره بود من امیدوار بودم که این ببرد، برایش هم نوشته ام، اون هم جواب داده. هیچی دیگر، ولی آدم محکمی است... » صفحه 158