فیلم، تئاتر و کتاب

اینجا "درباره نویسی" می کنم

فیلم، تئاتر و کتاب

اینجا "درباره نویسی" می کنم

فیلم، تئاتر و کتاب

من سمانه استاد هستم و اینجا مکانی است که در آن درباره علائق م می نویسم: فیلم، تئاتر و کتاب. اسمش را نقد نمی گذارم، «درباره نویسی» می گذارم. نوشتن درباره ی آثار دیگران باعث می شود دقت بیشتری موقع دیدن یا خواندن خرج کنم و دوست دارم این دقت را در جایی ثبت نمایم.
بسیاری از مطالبی که اینجا گذاشته شده، پیشتر در نشریات و وبسایت های دیگر منتشر شده است. آنها را اینجا می گذارم تا درباره نویسی هایم در جایی گرد آمده باشند.
(این وبلاگ در حال تکمیل است)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اودیسه» ثبت شده است

 

 

(این مطلب در صفحه تئاتر روزنامه «هفت صبح» به تاریخ 4 شهریورماه 99 منتشر شده است.) 

اسطوره ­ای که حوصله ­اش سر رفته

 

 

نویسنده: امین طباطبایی

کارگردان: آرش دادگر

بازیگران: امین طباطبایی/ عمار عاشوری/ آرش دادگر/ ندا حبیبی

مکان اجرا: تئاترشهر 

 

واژه ی «اودیسه» که به یکی از کتاب­ های حماسی یونان اثر «هومر» باز می­ گردد، این روزها در ادبیات انگلیسی به عنوان «سفری بلند و پرتجربه» به کار می ­رود. نمایش «اودیسه 2020» نیز داستان اولیس است که سالها پس از جنگ تروا به خانه برمی­ گردد؛ خانه­ ای که در آن زنی عمری را در انتظار گذرانده.

در نمایش «اودیسه 2020 » آنچه پررنگ­تر به چشم می ­آید تنهاییِ طولانیِ قهرمانی است که در جنگ تروا پیروز شده. داستانِ اولیسی که روی صحنه نشان داده می ­شود، داستان تنهایی آدمهایی است که شاید زمانی اسطوره می­ پنداشتیم ­شان. داستان آنهایی که خود را به تنهایی کشانده و دیگرانی را هم که دوست دارند، به انزوا سوق داده ­اند. داستان اولیس داستان آنهایی  است که در راستای اهداف والا، زندگی معمولی را از خود، خانواده و آنهایی که دوست­شان دارند دریغ م ی­کنند و سالها در اهدافی می­مانند که برایشان نتیجه­ ای نخواهد است. داستان اولیس که به قول خودش کتاب­ های زیادی در موردش نوشته و فیلم­ های زیادی درباره اش ساخته شده، درباره آدم­ هایی است که قهرمان بودنشان، زندگی خودشان را نجات نداده. داستان بازماندگی که از این قهرمانی خیری ندیده ­اند، همچون همسر اولیس که سال های اول رفتنِ او، رو به دریا کوزه­ گری می­ کرده و سال های بعد پشت به دریا و اولیس در بازگشت دیر هنگام خود تازه متوجه م ی­شود همسرش هیچ وقت کوزه نمی ­ساخته، بلکه نخ ریسی میکرده.

«آرش دادگر» در نمایشی که به صحنه آورده قهرمانی و اسطوره بودن را به نوعی مورد سوال قرار داده. اودیسه، تنها بازمانده­ ی جنگ تروا، روی دریا بی­ هدف شناور است. او شخصیتی متفاوت دارد و می­ تواند به اندازه­ ای از شخصیتِ اسطوره ­وارش فاصله بگیرد که به کودکی شبیه شود. کودکی که مدام حوصله ­اش سر می­ رود و دنبال سرگرمی جدیدی برای خود می­ گردد؛ از بازی قایم ­موشک گرفته تا پینگ پنگ و حتی بازی با یک فرفره. شخصیتش هیچ نشانی از قهرمانی ندارد و گویا خود نیز اسطوره بودنش را فقط در کتاب هایی که در رثایش نوشته شده به یاد دارد. اولیسِ این نمایش مردی تنها است که با همسفرش در مسیری طولانی قدم گذاشته؛ مسیری که شاید تنها موجب دور شدنش از زندگی عادی شده و لذت­ هایش همان چیزهای است که در کشتی ­اش می­ بینیم. او حتی تعلقاتش را هم از دست داده و به راحتی تمام آنچه را که روزی ارزش بوده ­اند با یک سرگرمی عوض می­ کند.

«اودیسه 2020 » به این نکته اشاره دارد که شاید تمام معنای زندگی به عادی بودنش است و دیگر دوره­ ی قهرمانی گذشته. شاید زندگی یعنی دیدن خودِ واقعی هر چیز بی ­آنکه پی تفسیری عظیم از کارکردِ آن بگردیم. شاید فرفره فقط فرفره است و نیاز به محاسبات سنگین ریاضی و فیزیک ندارد. کارکردش این است که بچرخانی ­اش و منتظر شوی تا بیافتد، بدون هیچ تفسیر اضافه ­ای و شاید زندگی لذت بردن از همین لحظه است. زندگی یعنی به موقع رفتن و به موقع بازگشتن، اتفاقی که برای اولیس و خانواده­ اش چنان دیر می ­افتد که وقتی او بازمی ­گردد دیگر  چشمان همیشه منتظرِ همسرش شوق بازگشت را از دست داده، زنی که جوانی ­اش را پشت به دریا نخ ریسیده و حالا دیگر این بازگشت، شور و حال جوانی را به او پس نخواهد داد. «اویسه 2020» نمایشی است که می­ توان دید و لذت برد از شیطنت­ های اسطوره­ ای که خودش نیز اسطوره بودنش را فراموش کرده.

 

 

  • samaneh ostad