فیلم، تئاتر و کتاب

اینجا "درباره نویسی" می کنم

فیلم، تئاتر و کتاب

اینجا "درباره نویسی" می کنم

فیلم، تئاتر و کتاب

من سمانه استاد هستم و اینجا مکانی است که در آن درباره علائق م می نویسم: فیلم، تئاتر و کتاب. اسمش را نقد نمی گذارم، «درباره نویسی» می گذارم. نوشتن درباره ی آثار دیگران باعث می شود دقت بیشتری موقع دیدن یا خواندن خرج کنم و دوست دارم این دقت را در جایی ثبت نمایم.
بسیاری از مطالبی که اینجا گذاشته شده، پیشتر در نشریات و وبسایت های دیگر منتشر شده است. آنها را اینجا می گذارم تا درباره نویسی هایم در جایی گرد آمده باشند.
(این وبلاگ در حال تکمیل است)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲۹۲ مطلب در دی ۱۳۹۹ ثبت شده است

 

 

قدمی در راه آگاهی

 

حجازی در «اتاق تاریک» دست روی موضوعی گذاشته که در سالهای اخیر، خبرهای تلخ و آزار دهنده ای از آن به گوش مان رسیده است. ماجرای تجاوز جنسی به کودکان، موضوعی مهم و متاسفانه شایع در کشور است. کودکانی که مورد تجاوز و بدترین آسیب ها قرار گرفته و از آنها جان سالم به در نبرده اند. همین سال گذشته بود اهواری دو ساله قربانی این خشونت شد، پیش از آن نام های آتنا و بسیاری دیگر از دختر ها و پسرها به گوش مان خورده بود؛ دختران و پسرانی که قربانی وحشسانه ترین رفتار انسانی شده اند.

باید حجازی را تحسین کرد که دست روی این موضوع بسیار مهم و دغدغه مند گذاشته است. انتخاب این موضوع جسارت زیادی می خواهد. پیش از او «پوران درخشنده» در فیلم «هیس! دخترها فریاد نمی زنند» به شکلی دیگر به بررسی این مهم پرداخته بود. حال حجازی با انتخاب سوژه پسر و جامعیت دادن این موضوع به دختر و پسر، فیلمی دغدغه مند خلق کرده است. فیلمی که باید مورد توجه قرار گرفته و به مادر و پدرها توصیه شود آن را ببیند.

حجازی در راستای خلق قصه اش کاستی های نیز دارد، اما موضوع آن قدر اهمیت دارد که اتاق تاریک به انتخابی ارزشمند برای دیدن در سینما تبدیل شود.

 

یادداشت کامل این فیلم را می توانید در مجله فرهنگی هنری آرادمگ مطالعه کنید. 

 

 

  • samaneh ostad

 

 

لبخند بزن، کُمِدی بعدی، فیلم بدتری است

 

جوان در فیلم جدید خود مهارت و جاه طلبی اش را کاملا نشان داده. او صحنه های تعقیب و گریزش را به شکلی ماهرانه و حرفه ای ساخته است. هلی شات های او از تعقیب و گریز های دریایی و نفر به نفرش عالی است. تعقیب و گریز اول فیلم فوق العاده است. وانت هندوانه ای که روی هوا چرخ خورده و به زمین می افتد در هیچ فیلم ایرانی دیگری دیده نشده و به این زودی ها نیز دیده نمی شود. جلوه های ویژه و بدلکاری کار بسیار خوب از کار در آمده. ایده های جوان برای فیلمنامه کمدی از تنوع زیادی برخوردار است و همه اش هم در فیلم جای گرفته است و دلیل آن فاقد قصه بودن کار است که اجازه داده همه رقم ایده در یک کار استفاده شود؛ گویی رامبد جوان ایده هایش را روی کاغذ نوشته و داستانی انتخاب کرده است که بشود از همه ی آنها در آن استفاده کرد و چنین داستانی عموما نباید منطق و دلیل درست و حسابی ای داشته باشد، آن قدر که مثلا یک باره پیرمردی پیدا شود و بخواهد با فرخ برقصد و یا همین طوری مبلی کنار جاده گذاشته شود که فرخ و دوستش روی آن بنشینند.

از قصه ی ناامید کننده ی قانون مورفی که بگذریم، نوبت بازی هاست. امیر جدیدی بی شک نتوانسته نقش فرخ را خوب ایفا کند. او نتوانسته یک پلیس خِنگ و دست پا چلفتی باشد و گویی هر چه بیشتر تلاش کرده، بیشتر دور شده است. اما فاجعه بازی های این فیلم، خودِ رامبد جوان است، او می آید، کمی خندوانه طور فریاد می زند، قِر می دهد و می رود. اما چرا؟!

 

یادداشت کامل این فیلم را می توانید در مجله فرهنگی هنری آرادمگ مطالعه کنید. 

 

 

  • samaneh ostad
  • samaneh ostad
  • samaneh ostad
  • samaneh ostad