
(این مطلب در صفحه تئاتر روزنامه «هفت صبح» به تاریخ 18 شهریورماه 99 منتشر شده است.)
اندر مصائب مخالف خوانی در تعزیه
نویسنده و کارگردان: داوود فتحعلی بیگی
بازیگران: منیژه داوری/ حمیدرضا معدنکن/ امیر آزاد روستا
مکان اجرا: تماشاخانه سنگلج
عمو هاشم به همراه گروهش تصمیم گرفته اند در راه تا رسیدن به مشهد در روستاهای مختلف تعزیه برپا کنند. در یکی از روستاها، پس از اتمام مراسم تعزیه، هر کدام از شبیه خوانان مهمان یکی از خانه های روستا می شوند و عموهاشم نیز به دعوت ننه رباب مهمان او می گردد؛ غافل از اینکه شوهر ننه رباب که ابتدا از عموهاشم استقبال گرمی می کند، نمی داند او اشقیاخوان است و با فهمیدن این موضوع رفتاری دیگر را در پیش می گیرد.
«عمو هاشم» نمایشی مستند درباره یکی از تعزیه خوان های بزرگ کشور، «هاشم فیاض» است که به عنوان تنها بازمانده تعزیهخوانان تکیه دولت شناخته شده. این استاد مسلمِ تعزیه در فستیوال آوینیون فرانسه مورد توجه بزرگانی چون «پیتر بروک» نیز قرار گرفته و چند نسخه از تعزیه ی او ممهور به مهر «هاشم شمر تهرانی» در موزه ی واتیکان نگهداری می شود؛ اما در کشور خودمان افراد کمی هستند که او را بشناسند. در این راستا و به منظور معرفی این هنرمند «داوود فتحعلی بیگی»، پژوهشگر، نویسنده و کارگردان نمایش های آیینی و سنتی، پس از بیست سال برای دومین بار نمایش «عمو هاشم» را به روی صحنه آورده است.
نمایش به خوبی فرهنگ عامه ی مردم و ناتوانی آنها در تفاوت قائل شدن میان فرد شبیه خوان و نقشی که بازی می کند را نشان می دهد. نه در گذشته که چه بسا امروز نیز با وجود رونق کم تعزیه، هنوز اولیا خوان ها میان مردم محبوب تر از اشقیا خوان ها هستند و بی شک این امر در گذشته نیز فراوان دیده شده و مخالف خوان ها مورد بی مهری های بسیار واقع شده اند. نباید فراموش کرد که نمایش تعزیه حاصل تمام عناصر تئاتر از جمله بازیگران مخالف خوان و موافق خوان است و همکاری آنهاست که کلیتی چنان مسنجم را می سازد که مردم بتوانند با آن همراه شده، اشک بریزند و بر بانیان این ظلم نفرین روا دارند.
نمایش «عمو هاشم» گریزی به لحظه هایی از زندگی عمو هاشم زده و به خوبی نشان می دهد که یک مخالف خوانِ تعزیه با چه سختی هایی در راستای هدفی که برای خود انتخاب کرده، یعنی ارادت به اهل بیت، رو به روست. نمایش، متنی ساده و روان، بازی هایی درخور، صحنه ای ساده و روایتی سرراست دارد و همین سادگی اش می تواند برخی مخاطبان را جذب کند. در سوی دیگر، سادگی بیش از حد نمایش و ریتمِ کند آن برای برخی از جوانان امروزی ممکن است خسته کننده به نظر برسد. برای آن دسته از جوانانی که از سریال های شعارگون تلویزیون خسته اند، دیدن نمایشی که تحول بازیگرش با خواب اتفاق می افتد و همه چیز به خوبی و سادگی حل و فصل می شود، جذاب به نظر نمی رسد. بی شک تعزیه برای ماندگار شدن و از مهجوریت رها شدن نیاز به نیروهای جوانی دارد که در ابتدا باید جذب آن شده و سپس در راستای حفظ و عرضه ی آن اقدام کنند.
نمایش مستند «عمو هاشم» اتفاق خوبی در این روزهای تئاتر است. یادآوری تعزیه به عنوان یک نمایش ایرانی، معرفی یکی از بزرگترین تعزیه خوانان ایران و بررسی مشکلاتی که تعزیه خوانان با آن رو به رو بوده اند در این ایام خود قابل تقدیر است. نمایش ایرانی بی شک همین نفس های نامنظمش را به «داود فتحعلی بیگی» مدیون است و اگر تلاش های این استاد نبود، از نمایش ایرانی شاید به جز خاطره چیزی باقی نمی ماند. این هنرمند با به صحنه آوردن نمایشی ساده با بازی خوب بازیگران، به ویژه «منیژه داوری» در نقش دوست داشتنی ننه رباب، توانسته است باز هم قدمی در راستای حفظ این گونه ی نمایشی بردارد و مخاطبِ مشتاق را به سالن بکشاند.